۱این پیام از جانب خداوند برای یوئیل پسر فتوئیل رسید.
۲ای مردان موسفید بشنوید! ای ساکنین روی زمین گوش بدهید! آیا در عمر تان یا در دوران زندگی پدران تان چنین واقعهای رخ داده است؟ ۳دربارۀ آن با فرزندان تان صحبت کنید. آنها به نوبۀ خود آن را به فرزندان خود نقل کنند و به همین ترتیب این واقعه به نسلهای بعدی تعریف شود.
۴انواع ملخها دسته دسته میآیند و به نوبت تمام محصول زمین شما را میخورند. ۵ای مستان بیدار شوید و گریه کنید. ای میگساران زاری نمائید، زیرا همه انگور و شراب شما همه از بین رفته است. ۶یک قوم نیرومند که تعداد شان بیشمار است بر سرزمین من هجوم آورده است. دندانهای شان مثل دندان شیر تیز اند. ۷تاکستانهای مرا خراب کردهاند. درختان انجیر مرا پوست نموده و شاخههای آنها را سفید و برهنه گذاشتهاند.
۸مانند دوشیزهای که بخاطر مرگ شوهر جوان خود لباس ماتم میپوشد، عُزا بگیرید. ۹آوردن هدیۀ آردی و شراب به عبادتگاه قطع شده است. کاهنان که خادمان خداوند هستند، ماتم گرفتهاند. ۱۰کشتزارها همه خشک شدهاند و زمین عزادار است. غله از بین رفته است، انگور خشک شده و درختان زیتون پژمرده گردیدهاند. ۱۱ای دهقانان گریه کنید و ای باغبانان شیون نمائید، زیرا محصول گندم و جو تلف شده است. ۱۲تاکهای انگور از بین رفته و درختان انجیر، انار، خرما، سیب و همۀ درختان دیگر خشک شدهاند. خوشی و سُرُور برای مردم نمانده است.
۱۳ای کاهنان لباس ماتم بپوشید و ماتم بگیرید! ای خادمان خدای من که در عبادتگاه خدمت میکنید، تمام شب نوحه را سردهید! زیرا دیگر غله و شرابی باقی نمانده است که به خانۀ خداوند تقدیم شود. ۱۴روزه را اعلام کنید و به مردم خبر بدهید که همگی جمع شوند. رهبران و همه ساکنین کشور در عبادتگاه خداوند، خدای خود بیایند و در آنجا در حضور خداوند گریه و زاری کنند. ۱۵وای بر ما، زیرا روز هولناک خداوند نزدیک است و هلاکت و نابودی از جانب قادر مطلق بر سر ما میآید.
۱۶خوراک ما در برابر چشمان ما از بین رفت و خوشی و شادمانی از عبادتگاه خدای ما رخت بربست. ۱۷تخمها در بین کلوخها پوسیده میشوند. انبارها خراب شدند و گدامها خالی اند، زیرا غله در کشتزار از بین رفته است. ۱۸گاوها از گرسنگی ناله میکنند و رمه های گوسفند سرگردانند، زیرا چراگاهی برای شان باقی نمانده است و همه تلف میشوند. ۱۹خداوندا، بحضور تو زاری میکنم، زیرا گرمی سوزان، چراگاهها را خشک ساخته و شعلههای آن درختان را سوختانده است. ۲۰حتی حیوانات وحشی بحضور تو فریاد و زاری میکنند، چون جویهای آب خشک شده و شعلههای سوزندۀ گرما چراگاههای بیابان را از بین برده است.
۱زنگ خطر را در صَهیون بنوازید؛ بگذارید صدای آن از سر کوه مقدس من شنیده شود و همۀ ساکنین کشور از ترس بلرزند، زیرا روز داوری خداوند نزدیک میشود و بزودی فرامیرسد. ۲آن روز، روز تاریکی و ظلمت، روز ابرهای سیاه و تاریکی غلیظ است. سپاه نیرومندی مثل سیاهی تیرهای، کوهها را میپوشاند. آن لشکر چنان بزرگ و قوی است که مثل آن قبلاً هرگز دیده نشده است و بعد از این هم دیده نمیشود.
۳پیشاپیش آنها آتش و در عقب آنها شعلهای همه چیز را میسوزاند. زمین پیش از آمدن آنها مثل باغ عدن میباشد، اما وقتی از آن میگذرند به بیابان خشک و پژمرده تبدیل میشود. هیچ چیزی از چنگ آنها رهائی یافته نمیتواند. ۴آنها شبیه اسپ هستند و مانند اسپهای جنگی میتازند. ۵وقتی بر کوهها جست و خیز میزنند، صدای شان مثل غرش عرادهها و صدای شعلۀ آتشی است که کاه را میسوزاند و مانند غریو سپاه نیرومندی است که برای جنگ لشکر کشی میکند. ۶در برابر آنها مردم وحشت میکنند و رنگ از روی شان میپرد. ۷مثل جنگجویان حمله میآورند و همچون سربازان از دیوارها بالا میروند. هر یک از آنها مستقیماً پیش میرود و خط سیر خود را تغییر نمیدهد. ۸یکدیگر خود را شانه نمیزنند، بلکه در صف خود مستقیماً پیش میروند، خط دفاع را میشکنند و هیچ سلاحی نمیتواند مانع آنها بشود. ۹به شهر هجوم میبرند، بر دیوارها بالا میشوند و مثل دزد از راه کلکین به خانه داخل میشوند.
۱۰زمین در زیر پای آنها به لرزه میآید و آسمانها تکان میخورند. آفتاب و مهتاب تاریک میشوند و ستارگان نور افشانی نمیکنند. ۱۱خداوند با صدای بلند به لشکر خود فرمان میدهد و سپاه بزرگ و بیشمار او فرمانش را بجا میآورند. روز خداوند واقعاً روز با هیبت و هولناک است. کیست که بتواند آن را تحمل کند؟
۱۲خداوند میفرماید: «حتی همین حالا، با تمام قلب تان، با روزه و گریه و ماتم بسوی من برگردید. ۱۳دلهای تان را چاک کنید نه لباس تان را.»
بسوی خداوند، خدای تان بازگردید، زیرا او رحیم و مهربان است. زود قهر نمیشود و رحمت و محبت او بی پایان است. همیشه برای بخشیدن آماده است و راضی به مجازات شما نیست. ۱۴کسی چه میداند، شاید خداوند ارادۀ خود را عوض کند و محصولات شما را آنقدر برکت بدهد که دوباره بتوانید هدیۀ آردی و ریختنی به خداوند، خدای تان تقدیم کنید.
۱۵زنگ خطر را در صَهیون به صدا آورید و روزه را اعلام کنید. همگی جمع شوند ۱۶و آنها را تقدیس نمائید. موسفیدان، اطفال و حتی کودکان شیر خوار را جمع کنید. داماد از خانه و عروس از حُجلۀ خود بیرون بیاید. ۱۷کاهنانی که خادمان خداوند هستند، بین قربانگاه و دروازۀ دخول عبادتگاه بایستند و گریه کنند و بگویند: «خداوندا، بر قوم برگزیدۀ خود رحم کن. نگذار که آنها مایۀ تمسخر اقوام دیگر شوند و به قوم برگزیدۀ تو بگویند: خدای شما کجا است؟»
۱۸آنگاه خدای غیور بر سرزمین خود لطف فرمود و بر قوم برگزیدۀ خود رحمت کرد. ۱۹خداوند در جواب قوم برگزیدۀ خود فرمود: «من برای شما غله و شراب و روغن میفرستم تا سیر شوید. دیگر راضی نمیشوم که اقوام بیگانه شما را مسخره کنند. ۲۰لشکر دشمن را که از شمال بر شما هجوم آوردند، از آنجا دور کرده به یک سرزمین خشک و ویران میرانم. بعضی از آنها را در بحیرۀ مُرده و بعضی را در بحر مدیترانه میفرستم تا در آنجا بمیرند و بوی بد لاشههای شان بلند شود.»
۲۱ای زمین نترس و خوشحال باش، زیرا خداوند کارهای بزرگی برایت انجام داده است! ۲۲ای حیوانات صحرا هراسان نباشید، زیرا چراگاهها سرسبز میشوند و درختان میوه بار میآورند. میوۀ انجیر و انگور فراوان میگردد.
۲۳ای مردم صَهیون، خوشحال و شادمان باشید و از کارهای خداوند خوشی کنید! چون با فرستادن باران، عدالت خدائی خود را نشان میدهد. دوباره باران بهاری را در بهار و باران خزانی را در خزان برای سرسبزی زمین تان میفرستد. ۲۴بار دیگر خرمنگاهها پُر از گندم میشوند و کارگاه چرخُشتها لبریز از روغن و شراب میگردند.
۲۵خداوند میفرماید: «خسارۀ سالهائی را که ملخها، همان لشکر بزرگی که من بر ضد شما فرستاده بودم، وارد آوردند جبران میکنم. ۲۶غذای فراوان میخورید و سیر میشوید و نام منِ خداوند را که خدای تان هستم بخاطر کارهای عجیبی که برای شما انجام دادهام تجلیل و تمجید میکنید. قوم برگزیدۀ من دیگر خوار و حقیر نمیشود. ۲۷آنگاه شما ای قوم اسرائیل میدانید که من در بین شما میباشم و تنها من، خداوند، خدای تان هستم و دیگری نیست و شما که قوم برگزیدۀ من میباشید دیگر هرگز خوار و شرمنده نمیشوید.
۲۸بعد روح خود را بر همۀ مردم میریزم. پسران و دختران تان نبوت میکنند. موسفیدان شما خوابها و جوانان تان رؤیاها میبینند. ۲۹در آن روزها حتی بر غلامان و کنیزان شما هم روح خود را میریزم.
۳۰علامات حیرتانگیزی از خون، آتش و ستونهای دود، در آسمانها و زمین نشان میدهم. ۳۱قبل از آنکه روز عظیم و وحشتناک خداوند فرارسد، آفتاب به تاریکی و مهتاب به خون مبدل میگردد ۳۲اما هرکسی که خداوند را فرابخواند، نجات مییابد، زیرا خداوند فرموده است که در کوه صَهیون نجات یافتگان در اماناند و کسانی که برگزیدۀ او هستند زنده میمانند.»
۱خداوند میفرماید: «در آن زمان وقتی سعادت و آرامی را به یهودا و اورشلیم بازگردانم، ۲تمام اقوام جهان را در «وادی محاکمه» جمع کرده در آنجا آنها را بخاطر میراث خود، یعنی قوم اسرائیل محاکمه میکنم، زیرا آنها قوم برگزیدۀ مرا در بین اقوام جهان پراگنده ساختند و سرزمین مرا تقسیم کردند. ۳آنها بر سر قوم برگزیدۀ من قرعه انداختند. پسران جوان را در عوض فاحشهها دادند و دختران را به قیمت پول شراب فروختند.
۴ای صور و صیدون و ای سرزمین فلسطین با من چه کار دارید؟ آیا میخواهید از من انتقام بگیرید؟ اگر چنین کنید من فوری و هرچه زودتر شما را جزا میدهم. ۵شما نقره و طلا و گنجینههای نفیس مرا گرفته به معبدهای خود بردید. ۶مردم یهودا و اورشلیم را به یونانیها فروختید و آنها را از وطن شان آواره ساختید. ۷اما من آنها را از جاهائی که به آن فروخته شدهاند بازمیگردانم و شما را به سزای اعمال تان میرسانم. ۸پسران و دختران شما را به مردم یهودا میفروشم تا آنها هم همه را به سبائیان که در سرزمین دوردستی زندگی میکنند، بفروشند. من که خداوند هستم این را میگویم.
۹به اقوام جهان اعلام کنید؛ برای جنگ آماده شوید و جنگجویان ورزیدۀ تان را فراخوانید و همه عساکر تان را جمع کنید. ۱۰گاوآهنهای خود را ذوب کنید و از آنها شمشیر بسازید و از ارههای تان سرنیزه تهیه نمائید. حتی افراد ضعیف هم دلاورانه بجنگند. ۱۱ای اقوام جهان، از هر طرف بیائید و در یکجا جمع شوید!»
خداوندا، جنگ آورانت را برای حمله فرود آور!
۱۲«تمام اقوام بیایند و در وادی محاکمه جمع شوند. من در آنجا نشسته و همه را محاکمه میکنم. ۱۳داسهای تان را بهدست بگیرید، زیرا محصول پُخته شده و برای درو آماده است. مردم همه شریر شدهاند، پس بروید و آنها را همانطوری که انگورها را برای شراب در زیر پا لگدمال میکنند، پایمال سازید تا همه جا از خون شان لبریز شود. ۱۴مردم دسته دسته در وادی محاکمه جمع شوند، زیرا در همانجا روز خداوند بزودی فرامیرسد. ۱۵آفتاب و مهتاب تاریک میشوند و ستارگان نور خود را از دست میدهند. ۱۶غرش صدای خداوند از فراز کوه صَهیون برمیخیزد و همچون رعد از اورشلیم غرش میکند. آسمان و زمین به لرزه میآیند، اما خداوند پناهگاه قوم برگزیدۀ خود، اسرائیل بوده از آنها حمایت میکند.
۱۷آنگاه شما میدانید که من، خداوند، خدای تان بر کوه مقدس خود سهیون، ساکن هستم. اورشلیم یک شهر مقدس بوده و بیگانگان دیگر هرگز نمیتوانند از آنجا عبور کنند.
۱۸در آن زمان از کوهها شراب تازه میچکد و از تپه ها شیر جاری میشود. جویهای خشک یهودا از آب لبریز میگردند. از عبادتگاه خداوند چشمۀ آب فوران میکند و وادی شطیم را سیراب میسازد.
۱۹کشورهای مصر و ادوم بخاطر ظلمی که در حق اهالی یهودا کردهاند و خون مردم بیگناه در آنجا ریخته شده است، به بیابان خشک و پژمرده تبدیل میشوند. ۲۰اما یهودا و اورشلیم برای همیشه آباد و پُرجمعیت میماند. ۲۱من انتقام خون قوم خود را از دشمنان میگیرم و از گناه مسئولین و ستمگران نمیگذرم، زیرا من، خداوند در صَهیون ساکن هستم.»