میکاه منظور خود را خلاصه کرده میگوید: «...خداوند به ما گفته است که نیکوئی چیست و چیزی که از ما میخواهد اینست که انصاف، رحم و محبت داشته باشیم و با فروتنی در حضور خداوند خدای خود زندگی کنیم.» (۶:۸)
۱در دوران سلطنت یوتام، اَحاز و حزقیا، پادشاهان یهودا، خداوند این پیام را دربارۀ سامره و اورشلیم در رؤیا به میکاهِ مورَشتی داد.
۲ای اقوام جهان بشنوید!
ای ساکنین روی زمین گوش بدهید!
خداوند متعال از جایگاه مقدس آسمانی خود
علیه شما شهادت میدهد.
۳خداوند از بارگاه مقدس خود
بیرون میآید و بر فراز کوهها میخرامد.
۴کوهها در زیر قدمهایش
مانند موم آب میشوند
و همچون سیل از بلندیها
به وادیها سرازیر میگردند.
۵همۀ این وقایع بخاطر عصیان یعقوب و گناهان قوم اسرائیل رخ میدهند. سبب عصیان یعقوب، سرکشی اسرائیل و بتپرستی یهود گناه کیست؟ گناه از سامره و اورشلیم است. ۶خداوند میفرماید: «من سامره را به یک تودۀ خاک و به یک جائی که در آن تاکهای انگور را مینشانند، تبدیل میکنم. سنگ و گِل آن را به دره میریزم تا تهدابش نمایان شود. ۷تمام بتهایش ذرهذره میشوند و همه چیزهائی که با مزد فاحشههای بتکده بهدست آمدهاند، در آتش میسوزند. دشمنان هدایای بتپرستان را تاراج کرده آنها را در جای دیگر بهکار میبرند.»
۸میکاه گفت: «من گریه و ماتم میکنم. با پای برهنه و تن عریان راه میروم و همچون شغالان از غم قولَه میکشم و مانند شترمرغها نوحه میکنم، ۹زیرا زخم مردم سامره علاج ناپذیر است و مردم یهودا هم بزودی به این بلا دچار میشوند. نابودی و بربادی به دروازههای اورشلیم، یعنی مسکن قوم برگزیدۀ من رسیده است.»
۱۰این خبر را به شهر جَت نرسانید. نگذارید که کسی گریه شما را بشنود. ای اهل بیت عُفره، از فرط غم و شرمندگی در خاک بغلطید. ۱۱ساکنین شافیر عریان و سرافگنده تبعید میشوند. مردم صعنان جرأت نمیکنند که از شهر خارج شوند. وقتی صدای شیون و ماتم از بیت اِیزل به گوش تان برسد، بدانید که آنجا خالی از خطر دشمن نیست. ۱۲اهالی ماروت در آرزوی رسیدن روزهای بهتری هستند، زیرا خداوند مصیبت را به نزدیک دروازههای اورشلیم آورده است. ۱۳ای ساکنین لاکیش، اسپها را به عراده ببندید و فرار کنید، زیرا شما اولتر از همه از گناهان مردم اسرائیل پیروی کردید و سبب شدید که مردم اورشلیم به راه گناه بروند. ۱۴حالا ای مردم یهودا، با شهر مورَشت جَت وداع کنید. برای پادشاهان اسرائیل از شهر اَکزِیب کمکی نمیرسد
۱۵ای مردم مریشه، خداوند شما را بهدست دشمنان تسلیم میکند. آنها شهر شما را متصرف میشوند و رهبران اسرائیل به مغارۀ عدولام پناه میبرند. ۱۶در غم فرزندان محبوب تان نوحه کنید. از غصه سرهای تان را مانند کلمرغ بتراشید، زیرا دشمنان فرزندان تان را به کشورهای دور به اسارت میبرند.
۱وای بر شما که در شب نقشههای شوم میکشید و وقتی که صبح میشود، آنها را عملی میسازید. در هر فرصتی که بهدست آورید، مرتکب کارهای زشت میشوید. ۲به زمین و خانۀ مردم طمع میکنید و آنها را از ایشان بزور میگیرید. مال و خانۀ هیچ کسی از دست شما در امان نیست.
۳بنابران خداوند میفرماید: «من تصمیم گرفتهام بر سر شما چنان بلائی را نازل کنم که نتوانید از آن فرار کنید. به روزگار بد گرفتار میشوید و دیگر با کبر و غرور قدم برنمی دارید. ۴در آن زمان، شما مَثَل و زبانزد مردم میشوید. با تلخی نوحهسرائی میکنید و میگوئید: ما بکلی تباه شدیم، زیرا خداوند سرزمین ما را از ما گرفت و بین مردمی تقسیم کرد که ما را به اسارت بردند.»
۵پس آن وقتی که سرزمین را به قوم برگزیدۀ خود بازگردانم، شما از آن سهمی نمیگیرید.
۶اما مردم به من میگویند: «برای ما موعظه نکن و این حرفها را بزبان نیاور. خدا نمیخواهد که ما خوار و رسوا شویم.
۷ای خاندان یعقوب، آیا میدانید که مورد نفرین خداوند قرارگرفتهاید؟ آیا فکر میکنید که صبر او تمام شده است؟ آیا او واقعاً با شما چنین رفتار میکند؟ خیر، سخنان او به کسانی که اعمال و کردار درست داشته باشند، نیکو است.»
۸خداوند میفرماید: «اما شما برضد قوم برگزیدۀ من برخاسته و دشمن آنها شدهاید. مردانی که از میدان جنگ برمیگردند، به این امید میباشند که در وطن خود در امان خواهند بود، اما شما لباس شان را میدزدید و آنها را برهنه میکنید. ۹زنان قوم برگزیدۀ مرا از خانههای عزیز شان بیرون میرانید و اطفال آنها را از حق و برکاتی که من به آنها دادهام، برای همیشه محروم میکنید. ۱۰برخیزید و بروید! دیگر در اینجا در امان نخواهید بود، زیرا بخاطر گناهان شما اینجا محکوم به فنا شده است.
۱۱اگر شخص دروغگو و فریبکاری بیاید و با شما در بارۀ کیف و لذت شراب صحبت کند، فوراً او را به پیغمبری میپذیرید.
۱۲ای یعقوب، من تمامی خاندان ترا جمع میکنم و بازماندگان اسرائیل را فراهم آورده و مثل گوسفندان در طویله برمیگردانم. جمعیت آنها افزایش مییابد و شور و غوغای شان دشت و دمن را پُر میکند. ۱۳راه را برای شان باز میکنم. آنها را از اسارت نجات داده به سرزمین خود شان هدایت مینمایم و من، خداوند پادشاه و پیشوای آنها میشوم.»
۱ای پیشوایان یعقوب و ای رهبران اسرائیل، بشنوید! شما باید مفهوم عدالت را بدانید، ۲اما برعکس، شما از خوبی متنفرید و بدی را دوست دارید. قوم برگزیدۀ مرا زنده پوست میکنید و گوشتی بر استخوان آنها باقی نمیگذارید. ۳گوشت آنها را میخورید، پوست آنها را از بدن شان جدا کرده استخوانهای شان را مانند گوشت تکه تکه میکنید و در دیگ میاندازید. ۴آنگاه بحضور خداوند دعا و زاری میکنید، ولی او دعای شما را نمیشنود و بخاطر اعمال و کردار زشت تان روی خود را از شما میپوشاند.
۵خداوند میفرماید: «ای انبیاء، شما قوم برگزیدۀ مرا گمراه کردهاید. کسی که به شما پول میدهد، برایش دعای خیر میکنید و کسی را که پول نمیدهد، تهدید مینمائید. ۶روز روشن شما بپایان رسیده است و آفتاب بر شما نخواهد تابید، تا دیگر رؤیائی نبینید و پیشگوئی نکنید.» ۷فالبینان و آنهائی که آینده را پیشگوئی میکنند شرمنده و رسوا میشوند و از خجالت روی خود را میپوشانند.
۸اما من سرشار از قدرت روح خداوند هستم و با جرأت میتوانم یعقوب را به عصیان او و قوم اسرائیل را به گناهان شان متوجه سازم. ۹پس ای پیشوایان خاندان یعقوب و رهبران قوم اسرائیل که از عدالت متنفرید و راستی را خطا جلوه میدهید، به حرف من گوش بدهید! ۱۰شما صَهیون را به خون و اورشلیم را بر ظلم و بیعدالتی بنا کردهاید. ۱۱حاکمان رشوت میخورند، کاهنان تا مزد نگیرند، تعلیم نمیدهند و انبیاء هم به رایگان نبوت نمیکنند. با اینهم این اشخاص ادعا دارند که چون خداوند با آنها است، لهذا خطری متوجه آنها نیست.
۱۲پس بخاطر شما صَهیون مانند کشتزاری قلبه شده و اورشلیم به تودۀ خاک تبدیل میگردد و کوهی که عبادتگاه بر آن بنا یافته است، به جنگل مبدل میشود.
۱در روزهای آخر، کوهی که عبادتگاه خداوند بر آن بنا یافته است، بلندترین کوه دنیا میشود و اقوام زیادی به آنجا میآیند ۲و میگویند: «بیائید که بر کوه خداوند و عبادتگاه خدای یعقوب برویم. او به ما راهی را که انتخاب کرده است، نشان میدهد تا مطابق آن رفتار کنیم، زیرا شریعت از صَهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر میشود.»
۳خداوند دورترین قومهای جهان را داوری میکند و ایشان را تنبیه مینماید. مردم از شمشیرهای خود گاوآهن و از نیزههای خود اره میسازند. قومی بروی قوم دیگری شمشیر نمیکشد و به جنگ و خونریزی خاتمه داده میشود. ۴هر کسی در تاکستان و در زیر سایۀ درخت انجیر خود، بدون ترس، در صلح و آرامش زندگی میکند. این وعده را خداوند قادر مطلق داده است.
۵اقوام جهان خدایان خود را میپرستند و از آنها پیروی میکنند، ولی ما برای همیشه خداوند، خدای خود را عبادت میکنیم و پیرو احکام و هدایات او میباشیم.
۶خداوند میفرماید: «در آن روز مردمان لنگ و غمدیده را که از دیار شان رانده شده و جزا دیده بودند، جمع میکنم ۷از اشخاص لنگ و بازماندگان قوم که در تبعید بسر میبرند، یک قوم نیرومند میسازم. من در کوه صَهیون، از آن روز تا ابد، بر آنها سلطنت میکنم.»
۸ای کوه دختر صَهیون، تو برج دیدهبانی خداوند هستی. او از بالای تو مراقب قوم برگزیدۀ خود است و ترا مثل دوران سابق، پایتخت سلطنت مقتدری میسازد. ۹چرا فریاد میزنی؟ چرا مانند زنی که در حال زایمان باشد، درد میکشی؟ آیا بخاطر اینست که پادشاه نداری و مشاورینت همه مردهاند؟ ۱۰ای دختر صَهیون، مثل یک زنی که میزاید، از درد بخود بپیچ و بنال، زیرا تو باید از این شهر بیرون بروی و در صحرا زندگی کنی. تو به بابل برده میشوی، اما در آنجا خداوند به دادت میرسد و ترا از دست دشمنان نجات میدهد. ۱۱اقوام زیادی علیه تو با هم متفق شدهاند و میگویند: «صَهیون باید نابود شود! ما این شهر را خراب میکنیم!» ۱۲اما آنها از ارادۀ خداوند آگاه نیستند و نمیدانند که خداوند آنها را مثل خوشه های گندم در خرمنگاه جمع میکند.
۱۳خداوند میفرماید: «ای دختر صَهیون، برخیز و دشمنان را بزیر قدمهایت پایمال کن. من به تو قدرت و نیرو میبخشم و شاخهای آهنین و سُمهای برنجی عطا میکنم تا اقوام زیادی را شکست بدهی. اموالی را که بزور و جبر بهدست آوردهاند، از آنها بگیر و به من، خداوند که مالک تمام جهان هستم، تقدیم کن.»
۱ای مردم اورشلیم، سپاه تان را جمع کنید و آماده شوید، زیرا شهر تان محاصره شده است! دشمنان بر پیشوای اسرائیل حمله میکنند.
۲«ای بیتلِحِمِ افراته، گرچه تو یکی از کوچکترین شهرهای یهودا هستی، با اینهم از تو پیشوائی ظهور میکند که از ازل وجود داشته است و بر قوم اسرائیل سلطنت میکند.»
۳خداوند قوم برگزیدۀ خود را تا زمانی که زن حامله فرزند خود را بدنیا بیاورد، بهدست دشمن تسلیم میکند. آنگاه بقیۀ مردمی که در تبعید بسرمیبرند، به وطن خود برمیگردند و با سایر قوم اسرائیل یکجا میشوند. ۴وقتی آن پیشوا بیاید، با قدرت و جلال خداوند، خدای خود مردم خود را رهبری میکند. قوم برگزیدۀ او در آرامش و امنیت بسر میبرند، زیرا مردم سراسر روی زمین از بزرگی و عظمت او آگاه میشوند ۵و او صلح را به جهان میآورد.
وقتی مردم آشور به کشور ما حمله کنند و استحکامات دفاعی ما را درهم شکنند، ما رهبران شجاع و نیرومند خود را به مقابلۀ آنها میفرستیم. ۶آنها با زور شمشیر آشور، کشور نِمرود را فتح میکنند. اگر آشوریان به سرزمین ما حمله بیاورند، او ما را از دست آنها نجات میدهد.
۷آنگاه بازماندگان قوم اسرائیل که در بین اقوام دیگر زندگی میکنند، برای آنها مثل شبنم و باران از جانب خداوند برکت میآورند. آنها متکی به خداوند میشوند، نه به بنی آدم. ۸بازماندگان اسرائیل در بین اقوام دیگر مثل شیر در میان حیوانات جنگل و رمههای گوسفند بوده هنگام عبور همه را پایمال میکند و میدَرَد و کسی نمیتواند آنها را نجات بدهد. ۹قوم اسرائیل بر دشمنان غالب میشوند و همۀ آنها را از بین میبرند.
۱۰خداوند میفرماید: «در آن روز تمام اسپها و عرادههای شما را نابود میسازم. ۱۱همه شهرهای سرزمین تان را با قلعههای شان خراب میکنم. ۱۲جادوگری را از بین میبرم و به حیات فالگیران خاتمه میدهم. ۱۳بتها و مجسمههای شما را میشکنم و دیگر چیزهای ساختۀ دست خود را سجده و پرستش نمیکنید. ۱۴مجسمههای بت اَشیره را از جا کنده شهرهای تان را ویران میکنم ۱۵و با خشم و غضب خود از آن اقوامی که از من اطاعت نمیکنند، انتقام میگیرم.»
۱به آنچه که خداوند میفرماید گوش بدهید:
برخیز ای خداوند و دعوای خود را ارائه فرما. بگذار که کوهها و تپهها کلام ترا بشنوند.
۲ای کوهها، ای تهدابهای جاودانی زمین، به دعوای خداوند گوش بدهید! خداوند با قوم برگزیدۀ خود دعوی دارد. او اسرائیل را متهم میسازد.
۳خداوند میفرماید: «ای قوم برگزیدۀ من، من به شما چه کردهام؟ چه باری را بر شما تحمیل کردهام؟ جواب بدهید! ۴من شما را از مصر بیرون آوردم و از بند غلامی و اسارت آزاد کردم. موسی، هارون و مریم را فرستادم تا شما را راهنمائی کنند. ۵ای قوم برگزیدۀ من، بیاد آورید که بالاق، پادشاه موآب چه نقشهای برای نابودی شما داشت و بِلعام، پسر بِعور به او چه جواب داد و از شطیم تا جِلجال چه اتفاق افتاد. اینها را بخاطر بیاورید تا بدانید که من برای نجات و سلامتی شما چه کارهائی کردهام.»
۶با چه چیزی بحضور خداوند متعال بیایم و او را سجده کنم؟ ۷اگر بهترین گوسالۀ یکساله را جهت قربانی سوختنی بیاورم، آیا خداوند از من خوشنود میشود؟ اگر هزاران قوچ و دهها هزار دریای لبریز از روغن زیتون را هدیه کنم، آیا از من راضی میشود؟ اگر فرزند اول خود را برای کفارۀ گناهِ خود قربانی کنم، آیا گناه مرا میبخشد؟ ۸نی، خداوند به ما گفته است که نیکوئی چیست و چیزی که از ما میخواهد اینست که انصاف، رحم و محبت داشته باشیم و با فروتنی در حضور خداوند خدای خود زندگی کنیم.
۹به آواز خداوند که در شهر ندا میدهد، گوش بدهید. شخص عاقل کسی است که به نام خداوند احترام داشته باشد. خداوند میفرماید: «ای مردمی که در شهر جمع شدهاید، بشنوید! ۱۰خانههای گناهکاران پُر از اموالی است که از راه تقلب و با ترازوی خیانت بهدست آمدهاند. ۱۱پس چطور میتوانم این اشخاص را که از سنگ و ترازوی تقلبی کار میگیرند، ببخشم؟ ۱۲ثروتمندان شما به مردم ظلم میکنند، مردم شما دروغ میگویند و حرف راست از زبان شان شنیده نمیشود. ۱۳بنابران میخواهم که شما را بخاطر گناهان تان نابود کنم. ۱۴هر قدر بخورید سیر نمیشوید و همیشه از گرسنگی رنج میبرید. مال و ثروت ذخیره میکنید، اما همگی را از دست میدهید، زیرا آنچه را که جمع کردهاید، در جنگ از بین میبرم ۱۵خواهید کاشت، ولی درو نخواهید کرد. از زیتون روغن خواهید کشید، اما خود تان از آن استفاده نخواهید کرد. از انگور شراب خواهید ساخت، مگر از آن شراب نخواهید نوشید، ۱۶زیرا شما از احکام عُمری و اعمال خاندان اخاب پیروی میکنید. مشوره و کارهای آنها را سرمشق خود قرار میدهید. پس من شما را از بین میبرم تا مورد تحقیر مردم جهان قرار گیرید و خوار و رسوا شوید.»
۱وای بحال من! زیرا به شخص گرسنهای می مانم که وقتی میوۀ تابستانی چیده میشود، بر درختان میوهای و بر تاکها انگوری نمییابد و هیچ انجیری برای رفع گرسنگی خود پیدا نمیکند. ۲مردم نیک از روی زمین محو شدهاند و هیچ شخص خداشناسی در بین مردم دیده نمیشود. همگی برای ریختن خون برادران خود در کمین نشسته و برای کشتن یکدیگر دام گستردهاند. ۳دستهای شان برای شرارت و جنایت چالاک است. حاکم و قاضی رشوه میگیرند. اشخاص بزرگ و متنفذ به آنها میگویند که چه میل دارند و چه میخواهند و آنها هم برای نفع ایشان نقشه میکشند. ۴بهترین افراد شان مثل خار هستند و حتی اشخاص نیک آنها بدتر از خس و خار میباشند.
روز مجازات آنها فرارسیده است و همگی مضطرب و پریشان خواهند شد. ۵به دوست و رفیق حتی به زنت اعتماد نکن و متوجه حرف زبانت باش. ۶در این وقت و زمان پسر، پدر خود را توهین میکند. دختر مخالف مادر است و عروس با خشوی خود جنگ و دعوا میکند. دشمن یک شخص اهل خانۀ او میباشد.
۷اما چشم امید من بسوی خداوند است و با اعتماد منتظرم تا خدا مرا نجات بدهد. خدای من دعای مرا قبول میکند.
۸ای دشمنان بر روزگار بد من خوشی نکنید، زیرا وقتی بیفتم دوباره برمیخیزم. هرگاه در تاریکی باشم، خداوند، خودش نور و روشنی من میشود ۹ما در برابر خداوند گناه کردهایم، بنابران ما برای مدتی قهر و غضب او را متحمل میشویم، اما سرانجام در برابر دشمنان از ما حمایت میکند و آنها را بخاطر بدیهائی که در حق ما کردهاند، جزا میدهد. او ما را از تاریکی به روشنی هدایت مینماید و ما کار نجاتبخش او را مشاهده میکنیم. ۱۰آنگاه دشمنانی که از روی طعنه به ما میگفتند: «خداوند، خدای شما کجاست؟» چون میبینند که خداوند حامی ما است، شرمنده و سرافگنده میشوند و با چشمان خود خواهیم دید که آنها مانند گِل کوچه پایمال میگردند.
۱۱ای اسرائیل، روزی فرامیرسد که دیوارهای شهرهایت دوباره آباد میشوند و سرحداتت به نقاط دور توسعه مییابند. ۱۲در آن روز قومت از آشور و مصر، از نواحی دریای فرات، از سواحل بحرها و کوهستانهای دوردست پیش تو برمیگردند، ۱۳اما سایر کشورهای روی زمین بخاطر گناهان ساکنین شان ویران میشوند.
۱۴ای خداوند، بیا و چوپان و رهبر قوم برگزیدهات باش و آنها را که همچون گوسفندان در جنگلها تنها و بیراهنما ماندهاند، مثل دوران گذشته به چراگاههای سرسبز باشان و جلعاد هدایت فرما.
۱۵خداوندا، مانند زمانی که ما را از کشور مصر بیرون آوردی، برای ما معجزههای بزرگ نشان بده. ۱۶اقوام دیگر کارهای ترا میبینند و با وجود تمام قدرتی که دارند، شرمنده میشوند و از ترس کر و گنگ میگردند ۱۷مثل مار زمین را میلیسند و مانند خزندگان از غارهای خود بیرون خزیده با ترس و لرز بسوی تو که خداوند خدای ما هستی، باز میگردند.
۱۸کیست خداوندا مانند تو که گناه را ببخشد، تو مثل و مانند نداری. تو گناهان را میآمرزی و تقصیرات بازماندگان قوم برگزیدهات را میبخشی، و بخاطر رحمت و شفقتی که داری، برای همیشه خشمگین نمیمانی. ۱۹دوباره بر ما مهربان میشوی. گناهان ما را بزیر قدمهایت پایمال میکنی و همه را در اعماق بحر میافگنی. ۲۰به وعدهای که به قوم برگزیدهات، یعنی اولادۀ ابراهیم و یعقوب دادهای وفادار بوده و آنها را از محبت پایدارت برخوردار میسازی.