۱خدا در ایام قدیم، در اوقات بسیار و به راههای مختلف به وسیلۀ انبیاء با پدران ما تکلم فرمود، ۲ولی در این روزهای آخر به وسیلۀ پسر خود با ما سخن گفته است. خدا این پسر را وارث کل کائنات گردانیده و به وسیلۀ او همۀ عالم هستی را آفریده است. ۳آن پسر، فروغ جلال خدا و مظهر کامل وجود اوست و کائنات را با کلام پُر قدرت خود نگه میدارد و پس از آنکه آدمیان را از گناهان شان پاک گردانید، در عالم بالا در دست راست حضرت اعلی نشست.
۴همانطور که مقام او از مقام فرشتگان بالاتر بود، نامی که به او داده شد از نام آنها برتر میباشد، ۵زیرا خدا هرگز به هیچ یک از فرشتگان نگفته است که:
«تو پسر من هستی، امروز پدر تو شدهام.»
و یا:
«من برای او پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود.»
۶و باز وقتی نخستزاده را به دنیا میفرستد میفرماید:
«همۀ فرشتگان خدا او را بپرستند.»
۷اما دربارۀ فرشتگان میفرماید:
«خدا فرشتگانش را به صورت باد و خادمانش را مثل شعلههای آتش می گرداند.»
۸اما دربارۀ پسر فرمود:
«ای خدا، تخت سلطنت تو ابدی است و با عدالت حکومت میکنی. ۹تو راستی را دوست داشته و از ناراستی نفرت داری. از این جهت خدا، یعنی خدای تو، تو را با روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.»
۱۰و نیز:
«تو ای خداوند، در ابتدا زمین را آفریدی و آسمانها کار دستهای توست. ۱۱آنها از میان خواهند رفت، اما تو باقی خواهی ماند. همۀ آنها مثل لباس کهنه خواهند شد. ۱۲تو آنها را مانند ردای به هم خواهی پیچید. بلی، چون آنها مثل هر لباسی تغییر خواهند کرد. اما تو همان هستی و سالهای تو پایانی نخواهد داشت.»
۱۳خدا به کدامیک از فرشتگان خود هرگز گفته است:
«به دست راست من بنشین، تا دشمنانت را پایانداز تو گردانم؟»
۱۴پس فرشتگان چه هستند؟ همۀ آنها ارواحی هستند که خدا را خدمت میکنند و فرستاده میشوند تا وارثان نجات را یاری نمایند.
۱به این سبب ما باید هرچه بیشتر به آنچه شنیدهایم توجه کنیم، مبادا گمراه شویم. ۲صحت کلامی که به وسیلۀ فرشتگان بیان شد چنان به ثبوت رسید که هر خطا و نافرمانی نسبت به آن با مجازات لازم روبرو میشد. ۳پس اگر ما نجاتی به این بزرگی را نادیده بگیریم چگونه میتوانیم از جزای آن بگریزیم؟ زیرا در ابتدا خود خداوند این نجات را اعلام نمود و آنانی که سخن او را شنیده بودند، حقیقتش را برای ما تصدیق و تأیید کردند. ۴در عین حال، خدا با آیات و عجایب و انواع معجزات و عطایای روحالقدس مطابق ارادۀ خود گواهی آنها را تصدیق فرمود.
۵خدا فرشتگان را فرمانروایان دنیای آینده ـ دنیایی که موضوع سخن ماست ـ قرار نداد، ۶بلکه در جایی گفته شده است:
«انسان چیست که او را به یاد آوری؟
یا بنی آدم که به او توجه نمائی؟
۷اندک زمانی او را پائینتر از فرشتگان ساختی،
و تاج جلال و افتخار را بر سر او گذاشتی،
۸و همه چیز را تحت فرمان او درآوردی.»
پس اگر خدا همه چیز را تحت فرمان او درآورده، معلوم است که دیگر چیزی باقی نمانده که در اختیار او نباشد، اما در حال حاضر ما هنوز نمیبینیم که همه چیز در اختیار او باشد. ۹اما عیسی را میبینیم که اندک زمانی پائینتر از فرشتگان قرار گرفت، ولی اکنون تاج جلال و افتخار بر سر دارد، زیرا او متحمل مرگ شد تا به وسیلۀ فیض خدا، به خاطر تمام آدمیان طعم مرگ را بچشد.
۱۰شایسته بود که خدا ـ آفریدگار و نگهدار همه چیز ـ برای اینکه فرزندان بسیاری را به جلال برساند عیسی را نیز که پدید آورندۀ نجات آنها است از راه درد و رنج به کمال رساند. ۱۱آن کس که مردم را از گناهان شان پاک میگرداند و آنانی که پاک می شوند همگی یک پدر دارند و به این جهت عیسی عار ندارد که آدمیان را برادران خود بخواند، ۱۲چنانکه میفرماید:
«نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد،
و در میان جماعت تو را حمد خواهم خواند.»
۱۳و نیز گفته است: «به او توکل خواهم نمود.» باز هم میفرماید: «اینک من، و فرزندانی که خدا به من داده است.»
۱۴بنابراین چون این فرزندان انسانهایی دارای جسم و خون هستند، او نیز جسم و خون به خود گرفت و انسان گردید تا به وسیلۀ مرگ خود شیطان را که بر مرگ قدرت دارد نابود سازد ۱۵و آن کسانی را که به سبب ترس از مرگ تمام عمر در بردگی به سر بردهاند، آزاد سازد. ۱۶البته او برای یاری فرشتگان نیامد، بلکه به خاطر نسل ابراهیم آمده است. ۱۷پس کاملاً لازم بود که او از هر لحاظ مانند برادران خود بشود تا به عنوان کاهناعظم آنها در امور خدا، رحیم و وفادار باشد تا گناهان مردم را کفاره نماید. ۱۸چون خود او وسوسه و رنج دیده است، قادر است آنانی را که با وسوسهها روبرو هستند، یاری فرماید.
۱بنابراین ای برادران مقدس من که در دعوت آسمانی شریک هستید، به عیسی که رسول و کاهناعظم ایمان ماست چشم بدوزید، ۲تا بدانید چقدر به خدایی که او را برای انجام این کار برگزید وفادار بود، همانطور که موسی نیز در تمام خانۀ خدا وفادار بود. ۳کسی که خانهای میسازد، بیش از خود خانه سزاوار احترام است، به همین طور عیسی نیز بیش از موسی شایسته احترام است. ۴هر خانه به دست کسی ساخته میشود، اما خدا سازندۀ همۀ چیز هاست. ۵موسی در تمام خانۀ خدا مانند یک خادم باوفا خدمت میکرد تا دربارۀ پیامی که بعدها میباید اعلام شود، شهادت دهد. ۶اما مسیح به عنوان پسر و صاحب خانهای وفادار است و ما آن خانه هستیم، به شرطی که آن اعتماد و اطمینانی را که امید به ما میبخشد، تا به آخر محکم نگاه داریم.
۷زیرا چنانکه روحالقدس میفرماید:
«امروز اگر صدای خدا را بشنوید،
۸مانند ایامی که در بیابان سرکشی می کردند بغاوت نکنید.
در آن زمان پدران شما در بیابان مرا آزمودند.
۹بلی، پدران شما با وجود آنکه آنچه در چهل سال کرده بودم دیدند،
باز مرا امتحان کردند و آزمودند.
۱۰به این سبب به آن قوم خشمگین شدم و گفتم:
افکار آنها منحرف است و هرگز راههای مرا نیاموختند
۱۱و در خشم خود سوگند یاد کردم که
آنها به آرامی من نخواهند رسید.»
۱۲ای برادران من، متوجه باشید در میان شما کسی نباشد که قلبی آنقدر شریر و بیایمان داشته باشد که از خدای زنده رویگردان شود. ۱۳در عوض، برای آنکه هیچ یک از شما فریب گناه را نخورد و سرکش نشود همیشه، تا زمانی که کلمۀ «امروز» را بهکار میبریم، یکدیگر را تشویق نمائید. ۱۴زیرا اگر ما اعتماد اولیۀ خود را تا به آخر نگاه داریم شریکان مسیح هستیم،
۱۵یا چنانکه گفته میشود:
«امروز اگر صدای او را بشنوید،
مانند ایامی که سرکشی کردند، بغاوت نکنید.»
۱۶چه کسانی صدای خدا را شنیدند و سرکشی کردند؟ آیا همان کسانی نبودند که با هدایت موسی از مصر بیرون آمدند؟ ۱۷و خدا نسبت به چه کسانی مدت چهل سال خشمگین بود؟ آیا نسبت به همان کسانی نبود که گناه ورزیدند و در نتیجه اجساد شان در بیابانها افتاد؟ ۱۸و خدا برای چه کسانی سوگند یاد کرد که به آرامی او نخواهند رسید؟ مگر برای کسانی نبود که به هیچوجه حاضر نشدند به او توکل نمایند؟ ۱۹پس میبینیم که بیایمانی مانع رسیدن آنها به آرامی موعود شد.
۱پس چون این وعدۀ ورود به آرامی هنوز باقی است، ما باید بسیار متوجه باشیم مبادا کسی در میان شما پیدا شود که این فرصت را از دست داده باشد. ۲زیرا در واقع ما نیز مثل آنها مژده را شنیدهایم، اما این پیام برای آنها فایدهای نداشت، زیرا وقتی آن را شنیدند با ایمان به آن گوش ندادند. ۳ما چون ایمان داریم، به آرامی او دست مییابیم. گرچه کار خدا در موقع آفرینش دنیا پایان یافت، او فرموده است:
«در خشم خود سوگند یاد کردم که،
آنها هرگز به آرامی من داخل نخواهند شد.»
۴زیرا در جایی در بارۀ روز هفتم چنین نوشته شده است:
«خدا در روز هفتم از کار خود آرامی گرفت.»
۵باوجود این، خدا در آیۀ فوق میفرماید:
«هرگز به آرامی من نخواهند رسید.»
۶پس چون هنوز عدهای فرصت دارند به آن داخل شوند و همچنین چون آنانی که اول بشارت را شنیدند از روی نافرمانی و بیایمانی به آن داخل نشدند، ۷خدا روز دیگری ـ یعنی «امروز» را تعیین میکند، زیرا پس از سالیان دراز به وسیلۀ داود سخن گفته و با کلماتی که پیش از این نقل شد میفرماید:
«امروز اگر صدای او را بشنوید، بغاوت نکنید.»
۸اگر یوشع به آنها آرامی میبخشید، بعدها خدا دربارۀ روز دیگری چنین سخن نمیگفت. ۹بنابراین استراحت دیگری مثل استراحت روز سَبَت در انتظار قوم خداست. ۱۰زیرا هر کس به آرامی خدا داخل شود مثل خود خدا از کار خویش دست کشید. ۱۱پس سخت بکوشیم تا به آرامی او برسیم. مبادا کسی از ما گرفتار همان نافرمانی و بیایمانی که قبلاً نمونهای از آن را ذکر کردیم، بشود.
۱۲زیرا کلام خدا زنده و فعال و از هر شمشیر دو دَم تیزتر است و تا اعماق روح و نفس و مفاصل و مغز استخوان نفوذ میکند و نیات و اغراض دل انسان را آشکار میسازد. ۱۳در آفرینش چیزی نیست که از خدا پوشیده بماند. همه چیز در برابر چشمان او برهنه و رو باز است و همۀ ما باید حساب خود را به او پس بدهیم.
۱۴پس چون ما کاهنی به این بزرگی و عظمت داریم که به عرش برین رفته است، یعنی عیسی، پسر خدا، اعتراف ایمان خود را محکم نگاهداریم؛ ۱۵زیرا کاهناعظم ما کسی نیست که از همدردی با ضعفهای ما بیخبر باشد، بلکه کسی است که درست مانند ما در هر چیز وسوسه شد، ولی مرتکب گناه نگردید. ۱۶پس بیائید تا با دلیری به تخت فیض بخش خدا نزدیک شویم تا رحمت یافته در وقت احتیاج از او فیض یابیم.
۱هر کاهناعظم از میان مردم برگزیده میشود تا نمایندۀ مردم در حضور خدا باشد. او به خاطر گناهان انسان هدایائی تقدیم خدا نموده و مراسم قربانی را انجام میدهد. ۲چون خود او دچار ضعفهای انسانی است، میتواند با نادانان و خطاکاران همدردی کند. ۳ولی به علت ضعف خود مجبور است، نه تنها برای گناهان مردم، بلکه به خاطر گناهان خویش نیز قربانی بنماید. ۴هیچ کس اختیار ندارد این افتخار را نصیب خود بسازد، بلکه فقط با دعوت خدا به این مقام میرسد، همانطور که هارون رسید.
۵مسیح هم همینطور، او افتخار کاهناعظم شدن را برای خود اختیار نکرد، بلکه خدا به او فرمود:
«تو پسر من هستی،
امروز پدر تو شده ام.»
۶و نیز در جای دیگر میفرماید:
«تو تا ابد کاهن هستی،
کاهنی در رتبۀ ملکیزدق»
۷عیسی در زمان زندگی خود بر روی زمین با ناله و اشک از درگاه خدایی که به رهایی او از مرگ قادر بود دعا کرد و حاجت خویش را خواست و به خاطر این که کاملاً تسلیم بود، دعایش مستجاب شد. ۸اگر چه پسر خدا بود، اطاعت را از راه تحمل درد و رنج آموخت ۹و وقتی به کمال رسید سرچشمۀ نجات ابدی برای همۀ ایمانداران خود گردید، ۱۰و خدا لقب کاهناعظم، کاهنی به رتبۀ ملکیزدق را به او داد.
۱۱دربارۀ او مطالب زیادی برای گفتن داریم، ولی شرح آن برای شما که در درک این چیزها دیر فهم شدهاید دشوار است. ۱۲شما که تا این موقع باید معلم دیگران میشدید، هنوز احتیاج دارید که پیام خدا را از الفبا به شما تعلیم دهند. شما به جای غذای قوی به شیر احتیاج دارید. ۱۳کسی که فقط شیر میخورد، طفل است و در تشخیص حق از باطل تجربه ندارد. ۱۴اما غذای قوی برای بزرگسالان و برای کسانی است، که قوای ذهنی آنها با تمرینهای طولانی پرورش یافته است تا بتوانند نیک و بد را از هم تشخیص بدهند.
۱پس دروس ابتدای مسیحیت را پشت سر بگذاریم و به سوی بلوغ پیش برویم. ما نباید همان مقدمات اولیه مانند توبه از اعمال بیفایده، ایمان به خدا، ۲تعلیم درباره تعمیدهای مختلف و دستگذاری و قیامت مردگان و جزای ابدی را تکرار کنیم. ۳بلی، به امید خدا پیش خواهیم رفت.
۴زیرا آنانی که از نور خدا روشن شدهاند و طعم عطیۀ آسمانی را چشیدهاند و در روحالقدس نصیبی دارند ۵و نیکویی کلام خدا را در وجود خود درک کردهاند و نیروهای دنیای آینده را احساس نمودهاند، ۶اگر بعد از این همه برکات، باز از ایمان دور شوند، محال است که بار دیگر آنها را به توبه کشانید، زیرا با دستهای خود پسر خدا را بار دیگر به صلیب میخکوب میکنند و او را در برابر همه رسوا میسازند.
۷اگر زمین، بارانی را که بر آن میبارد جذب کند و محصول مفیدی برای کارندگان خود ببار آورد، از طرف خدا برکت مییابد. ۸اما اگر آن زمین خار و خس و علفهای هرزه به بار آورد، زمینی بیفایده است و احتمال دارد مورد لعنت خدا قرار گیرد و در آخر محکوم به سوختن خواهد شد.
۹اما ای عزیزان، در مورد شما اطمینان داریم که حال و وضع بهتری دارید و این نشانۀ نجات شماست. ۱۰خدا با انصاف است و همۀ کارهایی را که شما کردهاید و محبتی را که به نام او نشان دادهاید فراموش نخواهد کرد، مقصود من آن کمکی است که به برادران مسیحی خود کردهاید و هنوز هم میکنید. ۱۱اما آرزو میکنیم که همۀ شما همان شوق زیادی را نشان دهید تا آخر امید شما از قوه به فعل در آید. ۱۲ما نمیخواهیم که شما تنبل باشید، بلکه میخواهیم از آنانی که به وسیلۀ ایمان و صبر، وارث وعدهها میشوند، پیروی کنید.
۱۳وقتی خدا به ابراهیم وعده داد، به نام خود سوگند یاد کرد، زیرا کسی بزرگتر نبود که به نام او سوگند یاد کند. ۱۴وعدۀ خدا این بود: «سوگند میخورم که تو را به فراوانی برکت دهم و اولادۀ تو را زیاد گردانم.» ۱۵پس از آن که ابراهیم با صبر زیاد انتظار کشید، وعدۀ خدا برای او به انجام رسید. ۱۶در میان آدمیان رواج است که به چیزی بزرگتر از خود سوگند بخورند و آنچه مباحثات را خاتمه میدهد معمولاً یک سوگند است. ۱۷همچنین خدا وقتی میخواست صریحتر و واضحتر به وارثان وعده نشان دهد که مقاصد او غیرقابل تغییر است آن را با سوگند تأیید فرمود. ۱۸پس در اینجا دو امر غیرقابل تغییر (یعنی وعده و سوگند خدا) وجود دارد که محال است خدا در آنها دروغ بگوید. پس ما که به او پناه بردهایم، با دلگرمی بسیار به امیدی که او در برابر ما قرار داده است چنگ میزنیم. ۱۹آن امیدی که ما داریم مثل لنگری برای جانهای ماست، آن امید قوی و مطمئن است، که از پردۀ عبادتگاه گذشته و به قدسالاقدس وارد میشود؛ ۲۰جایی که عیسی از جانب ما و پیش از ما داخل شده و در رتبۀ کهانت ملکیزدق تا به ابد کاهناعظم شده است.
۱این ملکیزدق، پادشاه «سالیم» و کاهن خدای متعال بود. وقتی ابراهیم بعد از شکست دادن پادشاهان مراجعت میکرد ملکیزدق با او روبرو شد و او را برکت داد ۲و ابراهیم ده یک هر چیزی را که داشت به او داد. (نام او در مقام اول به معنی «پادشاه عدالت» و بعد پادشاه سالیم یعنی «پادشاه صلح و سلامتی» است.) ۳از پدر و مادر و خانواده و نسب یا تولد و مرگ او نوشتهای در دست نیست. او نمونهای از پسر خدا و کاهنی برای تمام زمانها است.
۴ملکیزدق چه شخص مهمی بود که حتی پدر ما ابراهیم، ده یک غنایم خود را به او داد. ۵درست است که شریعت به فرزندان لاوی که به مقام کاهنی میرسند، حکم میکند که از مردم یعنی از برادران خود ده یک بگیرند، اگرچه همه آنها فرزندان ابراهیم هستند. ۶اما ملکیزدق با وجود اینکه از نسل آنها نیست از ابراهیم ده یک گرفته است و برکات خود را به کسی داد که خدا به او وعدههای زیادی داده بود ۷و هیچ شکی نیست که برکت دهنده از برکت گیرنده بزرگتر است. ۸از یک طرف کاهنان که انسانهای فانی هستند ده یک میگیرند و از طرف دیگر، ملکیزدق، آن کسی که زنده بودنش تأیید میشود، ده یک میگرفت. ۹بنابراین ما میتوانیم بگوئیم که وقتی ابراهیم ده یک میداد، لاوی نیز که گیرندۀ ده یک بود به وسیلۀ شخص ابراهیم به ملکیزدق ده یک داده است. ۱۰وقتی ملکیزدق با ابراهیم ملاقات کرد، لاوی در صُلب او بود.
۱۱حال اگر کمال به وسیلۀ کاهنان رتبۀ لاوی مسیر میشد، (فراموش نشود که در دوران این کاهنان شریعت به مردم داده شد) چه نیازی بود، به ظهور کاهن دیگری به رتبۀ ملکیزدق و نه به رتبۀ هارون؟ ۱۲هر تغییری در رشتۀ کاهنان، تغییر شریعت را لازم میسازد. ۱۳کسی که این چیزها دربارهاش گفته شده است از فرزندان لاوی نبود، بلکه عضو طایفهای بود که هیچ کس هرگز از آن طایفه پیش قربانگاه خدمت نکرده بود. ۱۴درست است که خداوند ما از طایفۀ یهودا است. طایفهای که موسی وقتی دربارۀ کاهنان صحبت میکرد، هیچ اشارهای به آن نکرده است.
۱۵این موضوع بازهم روشنتر میشود، آن کاهن دیگری که ظهور میکند، کسی مانند ملکیزدق است. ۱۶او به وسیلۀ قدرت یک زندگی بیزوال، به کاهنی رسید و نه بر اساس تورات، ۱۷زیرا کلام خدا دربارۀ او چنین شهادت میدهد:
«تو تا به ابد کاهن هستی، کاهنی به رتبۀ ملکیزدق.»
۱۸پس احکام اولیه به این علت که بیاثر و بیفایده بود محو گردید، ۱۹زیرا شریعت موسی هیچ کسی یا چیزی را به کمال نمیرسانید، ولی یک امید بهتری جای آن را گرفته است و این همان امیدی است که ما را به حضور خدا میآورد. ۲۰به علاوه ملکیزدق با یاد کردن سوگند کاهن گردید در صورتی که لاویان بدون هیچ سوگندی کاهن شدند، ۲۱ولی مأموریت عیسی با سوگند تأیید شد، وقتی خدا به او فرمود:
«تو تا به ابد کاهن هستی.»
خداوند این را با سوگند یاد کرده و هرگز قول او عوض نخواهد شد. ۲۲پس عهد و پیمانی که عیسی ضامن آن است چقدر باید بهتر باشد! ۲۳تفاوت دیگر آن این است که کاهنان سلسلۀ لاوی بسیار زیاد بودند، زیرا مرگ، آنها را از ادامه خدمت باز میداشت، ۲۴اما عیسی همیشه کاهن است و جانشینی ندارد، زیرا او تا به ابد زنده است ۲۵و به این سبب او قادر است همه کسانی را که به وسیلۀ او به حضور خدا میآیند کاملاً و برای همیشه نجات بخشد، زیرا او تا به ابد زنده است و برای آنها شفاعت میکند.
۲۶در حقیقت این همان کاهنی است که ما به او نیاز داریم ـ کاهنی پاک، بیغرض، بیآلایش، دور از گناهکاران که به مقامی بالاتر از تمام آسمانها سرافراز گردید. ۲۷او هیچ نیازی ندارد که مثل کاهناناعظم دیگر، همه روزه اول برای گناهان خود و سپس برای گناهان مردم، قربانی کند، زیرا او خود را تنها یک بار و آن هم برای همیشه به عنوان قربانی تقدیم نمود. ۲۸شریعت، کاهناناعظم را از میان آدمهای ضعیف و ناقص بر می گزیند، اما خدا بعد از شریعت با بیان سوگند خویش، پسری را برگزید که برای همیشه کامل است.
۱خلاصه آنچه تا به حال گفتهایم این است که ما چنین کاهنی داریم که در عالم بالا در دست راست تخت خدای قادر مطلق نشسته است ۲و به عنوان کاهناعظم در درگاه و در آن خیمۀ حقیقی که به دست خداوند برپا شده است، نه به دست انسان، خدمت میکند.
۳همچنین هر کاهناعظم مأمور است، هدایایی تقدیم نموده مراسم قربانی را انجام دهد. بنابراین، کاهن ما نیز باید چیزی برای تقدیم کردن داشته باشد. ۴اگر عیسی هنوز بر روی زمین میبود، به عنوان یک کاهن خدمت نمیکرد، زیرا کاهنان دیگری هستند که هدایایی را که شریعت مقرر کرده است، تقدیم کنند. ۵اما خدمتی که این کاهنان میکنند، فقط نمونه و سایهای از آن خدمت آسمانی و واقعی است. وقتی موسی میخواست خیمۀ حضور خدا را بسازد، خدا با تأکید به او امر کرده گفت: «دقت کن که هر چیزی را مطابق نمونهای که بر فراز کوه به تو نشان داده شد بسازی.» ۶اما در حقیقت خدمتی که به عیسی عطا شد از خدمت لاویان به مراتب بهتر است؛ همانطور که عهد و پیمانی که او میان خدا و انسان ایجاد کرده بهتر است، زیرا این عهد بر وعدههای بهتری استوار است.
۷اگر آن عهد اول بدون نقص میبود، هیچ نیازی نمیبود که عهد دیگری جای آن را بگیرد، ۸اما خداوند به قوم برگزیدۀ خود انتقاد کرده میفرماید:
«ایامی خواهد آمد که من عهدی نوی با خاندان اسرائیل و با خاندان یهودا ببندم. خداوند میگوید: ۹این عهد نو مانند آن عهدی نخواهد بود که با اجداد ایشان بستم، در روزی که دست آنها را گرفته و به بیرون از مصر هدایت شان نمودم، زیرا آنها مطابق آن عهد عمل نکردند، و خداوند میفرماید: پس من هم از آنها روی گردان شدم. ۱۰خداوند میفرماید: این است عهدی که پس از آن ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست: شریعت خود را در افکار آنها خواهم گذاشت و آن را بر دلهای شان خواهم نوشت. من خدای آنها و آنها قوم برگزیدۀ من خواهند بود ۱۱و دیگر احتیاجی نیست که آنها به همشهریان خود تعلیم دهند یا به برادر خود بگویند: خدا را بشناس، زیرا همه از بزرگ تا کوچک مرا خواهند شناخت. ۱۲در مقابل خطایای آنها بخشنده خواهم بود و دیگر گناهان آنها را هرگز به یاد نخواهم آورد.»
۱۳خدا وقتی دربارۀ عهد نو سخن میگوید، عهد اولی را منسوخ میشمارد و هرچه کهنه و فرسوده شود بزودی از بین خواهد رفت.
۱عهد اول شامل آداب و رسوم مذهبی و عبادتگاه زمینی بود، ۲خیمهای که از دو قسمت تشکیل شده بود: در قسمت بیرونی آن یعنی در قدس، چراغدان، میز و نان تقدیمی قرار داشت. ۳در پشت پردۀ دوم، اطاقی بود که قدسالاقداس نام داشت. ۴آتشدانِ زرین که برای سوزانیدن بخور بهکار میرفت و صندوق پیمان که تماماً از طلا پوشیده شده بود، در آنجا قرار داشت. آن صندوق دارای ظرف طلایی با نان «مَنّا» بود و چوبدستی شگوفه کردۀ هارون و دو لوح سنگ که بر آن کلمات عهد نوشته شده بود، در آن قرار داشت. ۵در بالای این صندوق کروبیهای پُر جلال خدا، بر تخت رحمت سایه انداخته بودند. اکنون فرصت آن نیست که هر چیزی را به تفصیل شرح دهیم.
۶پس از اینکه همۀ این چیزها آماده شد، کاهنان هر روز به قسمت بیرونی آن داخل میشوند تا وظائف خود را انجام دهند، ۷اما فقط کاهناعظم میتواند به قدسالاقداس برود و آن هم سالی یکبار! و با خود خون میبَرَد تا به خاطر خود و به خاطر گناهانی که مردم از روی نادانی کردهاند آن را تقدیم نماید. ۸روحالقدس به این وسیله به ما میآموزد که تا وقتی خیمه بیرونی هنوز برپاست، راه قدسالاقداس به سوی ما باز نشده است. ۹این امر به زمان حاضر اشاره میکند و نشان میدهد که هدایا و قربانیهایی که به پیشگاه خداوند تقدیم میشد، نمیتوانست به عبادت کننده آسودگی خاطر ببخشد. ۱۰اینها فقط دربارۀ خوردنیها و نوشیدنیها و راههای گوناگون طهارت و احکام مربوط به بدن انسان میباشند و تا زمانی که خدا همه چیز را اصلاح کند دارای اعتبار هستند.
۱۱اما وقتی مسیح به عنوان کاهناعظم و آورندۀ برکات سماوی آینده ظهور کرد، به خیمهای بزرگتر و کاملتر که به دستهای انسان ساخته نشده و به این دنیای مخلوق تعلق ندارد، وارد شد. ۱۲وقتی عیسی یکبار و برای همیشه وارد قدسالاقداس شد، خون بزها و گوسالهها را با خود نبُرد، بلکه با خون خود به آنجا رفت و نجات ابدی را برای ما فراهم ساخت. ۱۳زیرا اگر خون بزها و گاوان نر و پاشیدن خاکستر گوسالۀ ماده میتواند آنانی را که جسماً ناپاک یا نجس بودهاند پاک سازد، ۱۴خون مسیح چقدر بیشتر انسان را پاک می گرداند. او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسیلۀ روح ابدی به خدا تقدیم کرد. خون او وجدان ما را از اعمال بیفایده پاک خواهد کرد تا ما بتوانیم خدای زنده را عبادت و خدمت کنیم.
۱۵به این جهت او واسطۀ یک عهد نو است تا کسانی که از طرف خدا خوانده شدهاند، میراث ابدی را که خدا وعده فرموده است دریافت کنند. این کار عملی است، زیرا مرگ او وسیلۀ آزادی و آمرزش از خطایایی است که مردم در زمان عهد اول مرتکب شده بودند. ۱۶برای این که یک وصیتنامه اعتبار داشته باشد، باید ثابت شود که وصیت کننده مرده است، ۱۷زیرا وصیتنامه بعد از مرگ معتبر است و تا زمانی که وصیت کننده زنده است، اعتباری ندارد. ۱۸و به این علت است که عهد اول بدون ریختن خون نتوانست اعتبار داشته باشد، ۱۹زیرا وقتی موسی همۀ احکام شریعت را به مردم رسانید، خون بز و گوساله را گرفته با آب و پشم و شاخههای زوفا بر خود کتاب و بر همۀ مردم پاشید ۲۰و گفت: «این خون، عهدی را که خدا برای شما مقرر فرموده است تأیید می کند.» ۲۱به همان طریق او همچنین بر خیمۀ مقدس و بر تمام ظروفی که برای خدمت خدا به کار میرفت، خون پاشید ۲۲و در واقع مطابق شریعت تقریباً همه چیز با خون پاک می شود و بدون ریختن خون، آمرزش گناهان وجود ندارد.
۲۳پس اگر این چیزها که نمونههایی از حقایق آسمانی هستند، باید به این طرز پاک شوند، البته واقعات آسمانی احتیاج به قربانیهای بهتری دارند، ۲۴زیرا مسیح به آن عبادتگاهی که ساختۀ دستهای انسان و فقط نشانهای از آن عبادتگاه واقعی باشد وارد نشده است، بلکه او به خود آسمان وارد گردید تا در حال حاضر از جانب ما در پیشگاه خدا حضور داشته باشد. ۲۵کاهناعظم هر سال به قدسالاقداس وارد میشود و خون تقدیم میکند، ولی نه خون خودش را، اما عیسی برای تقدیم خود به عنوان قربانی، فقط یکبار به آنجا وارد شد. ۲۶اگر چنان میشد، او میبایست از زمان خلقت عالم تا به امروز بارها متحمل مرگ شده باشد، ولی چنین نشد؛ زیرا او فقط یکبار و آن هم برای همیشه در زمان آخر ظاهر شد تا با مرگ خود به عنوان قربانی، گناه را از بین ببرد. ۲۷همانطور که همه باید یکبار بمیرند و بعد از آن برای داوری در حضور خدا قرار گیرند، ۲۸مسیح نیز یک بار به عنوان قربانی تقدیم شد تا بار گناهان آدمیان را به دوش گیرد و بار دوم که ظاهر شود برای کفارۀ گناهان نخواهد آمد، بلکه برای نجات آنانی که چشم به راه او هستند میآید.
۱شریعت موسی تصویر کاملی از حقایق آسمانی نبود، بلکه فقط دربارۀ چیزهای نیکوی آینده از پیش خبر میداد. مثلاً سال به سال مطابق شریعت همان قربانیها را تقدیم می کردند ولی با وجود این، عبادتکنندگان نتوانستند به کمال برسند. ۲اگر این عبادت کنندگان فقط یکبار از گناهان خود پاک میشدند، دیگر خود را گناهکار نمیدانستند و تمام این قربانیها موقوف میشد. ۳اما در عوض این قربانیها همه ساله گناهان آنها را به یاد شان میآورد، ۴زیرا خون گاوها و بزها هرگز نمیتواند گناهان را برطرف نماید.
۵به این جهت وقتی مسیح به دنیا آمد فرمود:
«تو خواهان قربانی و هدیه نبودی.
اما برای من بدنی فراهم کردی.
۶از قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه خوشنود نبودی.
۷آنگاه گفتم: اینک میآیم!
تا ارادۀ تو را بجا آورم؛
در طومار کتاب دربارۀ من نوشته شده است.»
۸او اول میگوید: «خواهان قربانی و هدیه و قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه نبودی و از آنها خشنود نمیشدی.» (با وجود اینکه اینها مطابق شریعت تقدیم میشوند.) ۹آنگاه میگوید: «من میآیم تا ارادۀ تو را بجا آورم.» به این ترتیب خدا قربانیهای پیشین را منسوخ نموده و قربانی مسیح را به جای آنها برقرار ساخته است. ۱۰پس وقتی عیسیمسیح ارادۀ خدا را بجا آورد و بدن خود را یکبار و آن هم برای همیشه به عنوان قربانی تقدیم کرد، ما از گناهان خود پاک گشتیم.
۱۱هر کاهنی همه روزه پیش قربانگاه میایستد و خدمت خود را انجام میدهد و یک نوع قربانی را بارها تقدیم میکند، قربانیای که هرگز قادر به برطرف ساختن گناه نیست. ۱۲اما مسیح برای همیشه یک قربانی به جهت گناهان تقدیم نمود و بعد از آن در دست راست خدا نشست. ۱۳و در آنجا منتظر است تا دشمنانش پایانداز او گردند. ۱۴پس او با یک قربانی، کسانی را که خدا تقدیس میکند، برای همیشه کامل ساخته است.
۱۵در اینجا ما گواهی روحالقدس را نیز داریم. او پیش از همه میگوید:
۱۶«این است پیمانی که پس از آن ایام با آنها خواهم بست.»
خداوند میفرماید:
«احکام خویش را در دلهای آنها میگذارم
و آنها را بر افکار شان خواهم نوشت.»
۱۷و بعد از آن می فرماید: «من هرگز گناهان و خطایای آنها را به یاد نخواهم آورد.» ۱۸پس وقتی این گناهان آمرزیده شدهاند، دیگر نیازی به قربانی گناه نیست.
۱۹پس ای برادران، به وسیلۀ خون عیسیمسیح، ما اجازه یافتهایم که با شجاعت ۲۰از راه تازه و زندهای که مسیح از میان پرده به روی ما باز کرده است، یعنی به وسیلۀ بدن خود او، به قدسالاقداس وارد شویم. ۲۱چون ما کاهناعظمی داریم که بر خاندان خدا مقرر شده است، ۲۲بیائید از صمیم قلب و از روی ایمان کامل دلهای خود را از اندیشههای گناهآلود پاک ساخته و بدنهای خود را با آب خالص بشوئیم و به حضور خدا بیائیم. ۲۳امیدی را که به آن اقرار میکنیم محکم نگهداریم، زیرا او که به ما وعده داده است، به وعدههای خود وفا میکند. ۲۴برای پیشی جستن در محبت و اعمال نیکو یکدیگر را تشویق کنیم. ۲۵از جمع شدن با برادران در مجالس کلیسایی غفلت و غیر حاضری نکنیم، چنانکه بعضیها به این عادت کردهاند؛ بلکه یکدیگر را بیشتر تشویق نمائیم، مخصوصاً در این ایام که روز خداوند نزدیک میشود، ۲۶زیرا اگر ما پس از شناخت کامل حقیقت قصداً به گناه خود ادامه دهیم، دیگر هیچ قربانیای برای گناهان ما باقی نمی ماند! ۲۷بلکه فقط دورنمای وحشتناک روز داوری و خشم تباه کن که دشمنان خدا را می سوزاند، در انتظار ماست. ۲۸اگر کسی به شریعت موسی بیاعتنایی میکرد، بدون دلسوزی به گواهی دو یا سه شاهد کشته میشد. ۲۹پس اگر کسی پسر خدا را تحقیر نموده و خونی را که عهد بین خدا و انسان را اعتبار بخشیده و او را از گناهانش پاک ساخته است ناچیز شمارد و به روح پُر فیض خدا بیحرمتی نماید، با چه جزای شدیدتری روبرو خواهد شد! ۳۰زیرا ما میدانیم کیست آنکه گفت: «انتقام از من است، من تلافی خواهم کرد» و «خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود.» ۳۱چه هولناک و ترسآور است افتادن در دستهای خدای زنده!
۳۲شما باید ایام گذشته را به یاد آورید: وقتی تازه از نور روشن شده بودید؛ در آن روزها رنجهای زیاد دیدید و استوار ماندید. ۳۳شما بارها پیش مردم در بیحرمتی و بدرفتاری گرفتار بودید و گاهی با کسانی که چنین بدیها را میدیدند شریک و سهیم بودید. ۳۴شما با زندانیان هم درد بودید و وقتی مال شما را به زور میگرفتند با خوشرویی آن را قبول میکردید چون میدانستید که صاحب چیزی هستید که به مراتب بهتر بوده و تا به ابد باقی میماند. ۳۵بنابراین اعتماد خود را از دست ندهید، زیرا اجر بزرگی به همراه خواهد داشت. ۳۶شما به صبر بیشتری احتیاج دارید تا ارادۀ خدا را انجام داده، برکات وعده شده را به دست آورید. ۳۷چنانچه کتابمقدس میگوید:
«دیگر طولی نخواهد کشید
و آن که قرار است بیاید،
خواهد آمد و دیر نخواهد کرد.»
۳۸و خداوند میفرماید: «شخص عادل به وسیلۀ ایمان زندگی میکند،
اما اگر کسی از من رویگردان شود
از او خشنود نخواهم بود.»
۳۹ولی ما جزء آنها نیستیم که رویگردان شده و هلاک میشوند. ما ایمان داریم و این ایمان برای نجات جانهای ما است.
۱ایمان اطمینانی است به چیزهایی که به آن امیدواریم و اعتقادی است به چیزهایی که نمیبینیم. ۲از راه ایمان بود که مردم در ایام گذشته پیش خدا قبول شدند.
۳از راه ایمان، ما میفهمیم که کائنات چگونه با کلام خدا خلقت یافت، به طوری که آنچه دیده میشود از چیزهای نادیدنی به وجود آمد.
۴و ایمان باعث شد که قربانی هابیل بیشتر از قربانی قائن منظور خدا گردد و او با آن ایمان در حضور خدا عادل شمرده شد، زیرا خدا هدایای او را قبول فرمود و اگرچه او مرده است، ولی هنوز به وسیلۀ ایمان خود با ما سخن میگوید.
۵از راه ایمان «خنوخ» بدون چشیدن طعم مرگ به زندگی دیگر انتقال یافت. اثری از او یافت نشد، زیرا خدا او را بُرده بود چون پیش از آنکه به زندگی دیگر انتقال یابد، کلام خدا دربارۀ او شهادت داده گفته بود که او خدا را خشنود ساخته است ۶و بدون ایمان محال است که انسان خدا را خشنود سازد، زیرا هر کس به سوی خدا میآید، باید ایمان داشته باشد که او هست و به جویندگان خود اجر میدهد.
۷وقتی نوح اخطارهای خدا را دربارۀ امور آینده که او هنوز نتوانسته بود ببیند شنید، از روی ایمان از خدا اطاعت کرد و برای نجات خانوادۀ خویش کشتیای ساخت. به این وسیله سر دنیا حکم داد و عدالت را که از راه ایمان حاصل میشود به دست آورد.
۸ایمان باعث شد که وقتی ابراهیم امر خدا را در مورد رفتن به سرزمینی که قرار بود بعدها مالک آن بشود شنید، اطاعت کرد و بدون آنکه بداند کجا میرود، حرکت کرد. ۹او از روی ایمان مثل یک بیگانه در سرزمینی که خدا به او وعده داده بود، سرگردان شد و با اسحاق و یعقوب که در آن وعده با او شریک بودند، در خیمه زندگی کرد. ۱۰ابراهیم چنین کرد، چون در انتظار شهری بود با بنیاد استوار که مهندس و معمارش خداست.
۱۱از روی ایمان، ساره با وجود اینکه از سن باروری گذشته بود، قدرت تولید نسل یافت، زیرا مطمئن بود که خدا به قول خود وفا میکند ۱۲و به این سبب از یک مرد، آن هم مردی تقریباً مرده، نسلهای بیشماری مثل ستارگان آسمان و یا ریگهای ساحل بحر پدید آمد.
۱۳تمامی این اشخاص در ایمان مُردند، بدون اینکه صاحب برکات موعود شوند، اما انجام وعدهها را از دور دیده و با خوشی در انتظار آنها بودند و به این حقیقت شهادت دادند که در این دنیا، مسافر و بیگانهاند. ۱۴آنها که خود را بیوطن و بیگانه می دانند واضعاً نشان میدهند که هنوز به دنبال وطنی برای خود میگردند. ۱۵اگر آنها هنوز برای زمینی که ترک کرده بودند دلتنگ میبودند، فرصت کافی داشتند که به آنجا مراجعت کنند. ۱۶اما در عوض میبینیم که آنها علاقمند مملکتی بهتر ـ یعنی مملکتی آسمانی ـ هستند. به این جهت خدا عار ندارد که خدای آنها خوانده شود، زیرا شهری برای آنها آماده کرده است.
۱۷از روی ایمان، ابراهیم در وقت آزمایش اسحاق را به عنوان قربانی به خدا تقدیم نمود ـ بلی، این مرد که وعدههای خدا را پذیرفته بود، حاضر شد یگانه پسر خود را به خدا تقدیم نماید، ۱۸با اینکه خدا به او گفته بود نسل او از اسحاق خواهد بود. ۱۹ابراهیم خاطرجمع بود که خدا قادر است اسحاق را حتی پس از مرگ زنده گرداند. به عبارت دیگر او را به صورت نمونهای از مردگان باز یافت.
۲۰ایمان باعث شد که اسحاق یعقوب و عیسو را برکت دهد و از امور آینده سخن گوید.
۲۱ایمان باعث شد که یعقوب وقتی مشرف به مرگ بود، هر دو پسر یوسف را برکت دهد و در حالی که بر عصای خود تکیه زده بود، خدا را عبادت نماید. ۲۲از راه ایمان، یوسف در پایان عمر خویش دربارۀ رفتن اسرائیل از مصر سخن گفت و به آنها امر کرد با استخوانهای او چه کنند.
۲۳وقتی موسی متولد شد و والدینش دیدند که او کودک زیبائی بود، آنها از روی ایمان او را مدت سه ماه در منزل پنهان کردند و از نافرمانی از امر پادشاه نترسیدند.
۲۴ایمان باعث شد که موسی وقتی به سن بلوغ رسید، از مقام و لقب «پسر دختر فرعون» بودن صرفنظر نموده آن را رد کند ۲۵و تحمل سختیها با قوم برگزیدۀ خدا را به لذتهای زودگذر گناه ترجیع دهد.
۲۶رسوایی و خواری به خاطر مسیح را ثروتی بزرگتر از گنجهای مصر دانست، زیرا او به اجر عالم آینده چشم دوخته بود.
۲۷ایمان باعث شد که موسی مصر را ترک کند و از خشم شاه نترسد، زیرا او مانند کسی که خدای نادیده را همیشه در پیش چشمان خود میبیند، ثابت قدم بود.
۲۸به وسیلۀ ایمان، موسی عید فِصَح را برقرار نمود و خون را پاشید تا فرشتۀ مرگ، اولباریهای اسرائیل را نکشد.
۲۹از راه ایمان بود که قوم اسرائیل از بحیرۀ احمر عبور کرد، چنانکه گویی از زمین خشک میگذرد، اما وقتی مصریان کوشش کردند از آن بگذرند، غرق شدند.
۳۰ایمان باعث شد که دیوارهای شهر اریحا پس از اینکه قوم اسرائیل هفت روز دور آن گشتند، فروریخت. ۳۱ایمان باعث شد که راحابِ فاحشه بر خلاف مردم سرکشی که کشته شدند نجات یابد، زیرا او از جاسوسان با صلح و سلامتی استقبال نمود.
۳۲دیگر چه بگویم؟ وقت کافی ندارم که دربارۀ جِدعون، باراق، شَمشون، یِفتاح، داود، و سموئیل و پیامبران سخن گویم. ۳۳آنها از راه ایمان، سلطنتها را برانداختند و عدالت برقرار ساختند و آنچه را که خدا به آنها وعده داده بود به دست آورند. آنها دهان شیران را بستند. ۳۴آتش سوزان را خاموش کردند. از دَمِ شمشیر رهایی یافتند. در عین ضعف و ناتوانی قدرت یافتند. در جنگ شجاع گشتند و لشکریان دشمن را تار و مار نمودند. ۳۵زنان، مردگان خود را زنده یافتند. دیگران تا سرحد مرگ شکنجه دیدند و آزادی را نپذیرفتند تا آخر به زندگی بهتر نایل شوند. ۳۶دیگران با سختیهای بسیار مانند استهزاها، تازیانهها و حتی زنجیر و حبس آزموده شدند. ۳۷سنگسار گردیدند و با اره دو نیم شدند و با شمشیر به قتل رسیدند. آنها ملبس با پوست گوسفند و بز، آواره و سرگردان بودند و متحمل فقر و تنگدستی و ظلم و جور میشدند. ۳۸دنیا لیاقت آنها را نداشت. آنها در بیابانها و کوهستانها آواره بودند و در غارها و سوراخهای زمین پنهان میشدند.
۳۹با اینکه آنها همه به خاطر ایمان شان مشهور شدند ولی وعدههای خدا برای هیچ یک از آنها کاملاً انجام نیافته بود، ۴۰زیرا خدا برای ما نقشۀ بهتری داشت و آن اینکه آنها بدون ما به کمال نرسند.
۱پس اکنون که گرداگرد ما چنین شاهدان امین بیشماری قرار گرفتهاند، بیائید از هر قید و بندی و هر گناهی که دست و پای ما را بسته است آزاد شویم و با پشتکار در میدانی که در برابر ما قرار گرفته است بدویم. ۲به عیسی که ایمان ما را به وجود آورده و آن را کامل میگرداند، چشم بدوزیم. چون او به خاطر خوشیای که در انتظارش بود، متحمل صلیب شد و به رسوایی مردن بر روی صلیب اهمیت نداد و بر دست راست تخت خدا نشسته است. ۳به آنچه او متحمل شد و به ضدیت و مخالفتی که او از طرف گناهکاران دید، فکر کنید و مأیوس و دلسرد نشوید. ۴هنوز لازم نشده است که شما در تلاش خود بر ضد گناه، خون خود را بریزید. ۵آیا این کلام امیدبخش را از یاد بردهاید که شما را پسران خطاب کرده، میگوید:
«ای فرزند من، تأدیب خداوند را ناچیز نشمار
و وقتی او تو را ملامت میکند ناامید نشو،
۶زیرا خداوند هرکه را دوست دارد تأدیب میکند،
و هر که را به فرزندی میپذیرد، تنبیه مینماید.»
۷شما این سختیها را میبینید، زیرا این نشان میدهد که خدا با شما مانند فرزندان خود رفتار میکند. آیا هرگز پسری بوده است، که به دست پدر خویش تأدیب نشده باشد؟ ۸پس اگر شما مانند دیگر پسران او تأدیب نشوید، معلوم است که حرامزاده هستید و نه فرزندان حقیقی! ۹ما نسبت به پدران جسمانی خود که ما را تأدیب نمودند، احترام لازم را نشان دادهایم؛ پس چقدر بیشتر باید مُطیع پدر روحانی خود باشیم و زنده بمانیم. ۱۰پدران جسمانی برای زمانی کوتاه مطابق صلاحدید خویش، ما را تأدیب کردند، اما خدا به خاطر خیریت ما چنان میکند تا شریک قدوسیت او شویم. ۱۱زمانی که تنبیه می شویم نه تنها برای ما خوشآیند نیست، بلکه دردناک است، اما بعدها کسانی که با چنین تنبیهی تأدیب شدهاند، از ثمرات سلامتی یک زندگی پاک بهرهمند میشوند.
۱۲به دستها و پاهای سست و لرزان خود نیرو بخشید. ۱۳در راه راست گام بردارید تا نه تنها اعضای بیمار و معیوب شما، از مفاصل خود جدا نشوند، بلکه نیروی اولیۀ خود را بازیابند.
۱۴بکوشید تا با همۀ مردم با صلح و سلامتی رفتار کنید و زندگی شما پاک و منزه باشد، زیرا بدون قدوسیت هیچ کس خداوند را نخواهد دید. ۱۵به یکدیگر توجه کنید. مبادا کسی در میان شما از فیض خدا دور شود. متوجه باشید که کسی در میان شما مثل گیاهی تلخ و زهرآگین رشد نکند و موجب ناراحتی بسیاری نگردد ۱۶و مانند عیسو، بداخلاق و بیدین نباشد. او حق اولباری خود را به یک وعده غذا فروخت، ۱۷و شما میدانید که اگرچه او بعداً میخواست آن برکت را باز به دست آورد، ولی پذیرفته نشد، زیرا راهی برای بازگشت نداشت، اگرچه او با ریختن اشک در پی آن بود.
۱۸شما پیش آتشِ حسکردنی و مشتعل کوه سینا نیامدهاید و در برابر تاریکی و تیرگی و گردباد ۱۹و صدای شیپور و صداهایی که شنوندگان آرزو داشتند دیگر آنها را نشنوند، قرار نگرفتهاید. ۲۰زیرا آنها نتوانستند فرمان خدا را که میفرماید: «حتی اگر حیوانی به کوه نزدیک شود، باید سنگسار گردد.» بپذیرند. ۲۱آن منظره چنان ترسناک بود که خود موسی گفت: «می ترسم و میلرزم.»
۲۲اما شما در مقابل کوه سهیون و شهر خدای زنده یعنی اورشلیم آسمانی ایستادهاید و در برابر فرشتگان بیشمار ۲۳و مجلس جشن و اجتماع نخستزادگانی که نامهای آنها در عالم بالا ثبت شده است و در برابر خدا ـ داور همه ـ و ارواح عادلان قرار گرفتهاید ۲۴و نزد عیسی، واسطۀ عهد و پیمان جدید که خون ریختۀ او نشان دهندۀ پیامی بهتر از خون هابیل است، آمدهاید.
۲۵هوشیار باشید که از شنیدن صدای او که سخن می گوید رونگردانید. آنها که از شنیدن سخنان کسی که بر روی زمین سخن میگفت سرپیچی کردند، به جزای خود رسیدند. پس ما اگر از گوش دادن به آن کسی که از آسمان سخن میگوید روی گردانیم، دچار چه جزای شدیدتری خواهیم شد! ۲۶در آن زمان صدای او زمین را لرزانید، اما اکنون قول داده است که یک بار دیگر نه تنها زمین، بلکه آسمانها را نیز خواهد لرزانید. ۲۷این کلمات، یعنی «یکبار دیگر»، نشان میدهد مخلوقاتی که لرزان و فنا پذیرند، از بین خواهند رفت و آنچه ثابت است، باقی خواهد ماند. ۲۸خدا را برای آن پادشاهی ثابت و فناناپذیری که او به ما میدهد، سپاس گوئیم و او را آنطور که منظور اوست، عبادت نمائیم؛ یعنی با خوف و احترام. ۲۹زیرا خدای ما در واقع آتشی است که میسوزاند.
۱چنانکه شایستۀ برادران در مسیح است، یکدیگر را دوست بدارید. ۲همیشه مهماننواز باشید، زیرا بعضیها با چنین کاری بدون آنکه خود بدانند، از فرشتگان پذیرائی کردند. ۳زندانیان را چنانکه گوئی با ایشان هم زندان هستید به خاطر داشته باشید و ستمدیدگان را فراموش نکنید، چون شما هم مانند آنها ستم دیدهاید.
۴همه باید ازدواج را محترم بشمارند و پیوند زناشوئی را از آلودگی دور نگه دارند، زیرا خدا زناکاران را، خواه مجرد، خواه متأهل به جزا خواهد رسانید.
۵نگذارید عشق به پول، حاکم زندگی شما باشد، بلکه به آنچه دارید قانع باشید؛ زیرا خدا فرموده است: «من هرگز شما را تنها نخواهم گذاشت و ترک نخواهم کرد.» ۶پس ما میتوانیم با اطمینان بگوئیم: «خدا مددکار من است، من نخواهم ترسید. انسان چه میتواند به من بکند؟»
۷رهبران خود را که پیام خدا را به شما رسانیدند، فراموش نکنید. دربارۀ عاقبت کار و زندگی آنها فکر کنید و از ایمان آنها پیروی کنید. ۸عیسیمسیح، امروز همان است که دیروز بوده و تا ابد هم است. ۹نگذارید تعالیم عجیب و گوناگون شما را از راه راست منحرف سازد. روح انسان با فیض خدا تقویت میشود نه با قواعد مربوط به غذاها، زیرا کسانی که از این قواعد پیروی کردهاند، سودی نبردهاند.
۱۰ما مسیحیان قربانگاهی داریم که کاهنان خیمۀ مقدس حق خوردن از قربانی آن را ندارند. ۱۱کاهناعظم خون حیوانات را به عنوان قربانی گناه به قدسالاقداس میبُرد، ولی اجساد این حیوانات دور از خیمهها سوخته میشد. ۱۲به این جهت عیسی نیز در خارج از دروازۀ شهر رنج دید تا مردم را با خون خود از گناهان شان پاک سازد. ۱۳پس بیائید تا دور از خیمهها پیش او برویم و در ننگ و خواری او شریک شویم، ۱۴زیرا برای ما در این دنیا هیچ شهری ابدی نیست و به این جهت ما جویای شهری هستیم که به زودی ظاهر میشود. ۱۵پیوسته خدا را به وسیلۀ عیسی حمد گوئیم و با صداهای خود نام او را تمجید نمائیم، این است قربانی ما به درگاه خدا. ۱۶هرگز مهربانی و سخاوتمندی نسبت به یکدیگر را از یاد نبرید، زیرا اینگونه قربانی هاست که خدا را خشنود میسازد.
۱۷از رهبران خود اطاعت و پیروی کنید، زیرا آنها حافظان جانهای شما هستند و در برابر خدا مسئولند. طوری رفتار کنید که آنها از خدمات خود راضی و خشنود باشند و نه ناراحت، چون در آن صورت فایدهای عاید شما نخواهد شد.
۱۸برای ما دعا کنید. ما یقین داریم که بر خلاف وجدان خود عمل نکردهایم، بلکه همیشه آنچه را درست است بجا میآوریم. ۱۹مخصوصاً از شما تقاضا مینمائیم که دعا کنید تا خدا مرا هرچه زودتر نزد شما برگرداند.
۲۰خدا که سرچشمۀ سلامتی است، خداوند ما عیسیمسیح را که چوپان بزرگ گوسفندان است، پس از مرگ زنده کرد و خون او پیمان و عهد ابدی را تأیید کرد. ۲۱همان خدا شما را در همۀ کارهای نیک کاملاً آماده گرداند تا ارادۀ او را به عمل آورید و آنچه که او را خشنود میسازد به وسیلۀ عیسیمسیح در ما به انجام برساند. شکوه و جلال تا به ابد از مسیح است. آمین.
۲۲ای برادران، تقاضا میکنم به این پیام دلگرم کننده با صبر و حوصله گوش دهید، زیرا این را به طور مختصر برای شما نوشتهام. ۲۳می خواهم بدانید که برادر ما تیموتاوس از زندان آزاد شده است. اگر به زودی به اینجا بیاید، ما با هم به دیدن شما خواهیم آمد.
۲۴سلام ما را به تمام رهبران و به تمام مقدسین برسانید. ایمانداران از ایتالیا به شما سلام میفرستند. ۲۵فیض خدا با همۀ شما باشد.