رومیان

فصل اول

مقدمه

۱از طرف پولُس بندۀ عیسی‌مسیح و رسولی که خدا برای بشارت انجیل برگزیده و فراخوانده است.

۲خدا انجیل را مدتها پیش بوسیلۀ انبیای خود در کتاب‌مقدس وعده داد. ۳این انجیل دربارۀ پسر او، خداوند ما عیسی‌مسیح است که از لحاظ جسم از نسل داود متولد شد ۴و با زنده شدنش پس از مرگ با قدرت ثابت نمود که از لحاظ روحِ قدوسیت، او پسر خداست. ۵خدا به وسیلۀ مسیح به ما فیض عطا فرمود تا رسولان او باشیم و همۀ ملت ها را به ایمان و اطاعت مسیح هدایت کنیم ۶این همچنین شامل حال شما رومیان است که خدا شما را دعوت فرموده تا از آنِ عیسی‌مسیح شوید.

۷من این رساله را به همۀ شما محبوبان خدا در روم که به این مقام مقدس خوانده شده‌اید می‌نویسم. فیض و سلامتی از طرف خدا، پدر ما، و عیسی‌مسیح خداوند با شما باد.

دعای شکرگزاری

۸پیش از هر چیز خدای خود را به وساطت عیسی‌مسیح برای همۀ شما شکر می‌کنم، زیرا ایمان شما در تمام دنیا شهرت یافته است. ۹خدا، آن خدایی که او را با اعلام انجیل دربارۀ پسرش از دل و جان خدمت می‌نمایم، شاهد است ۱۰که همیشه در وقت دعا شما را بیاد می‌آورم و درخواست می‌کنم که در صورت امکان اگر خدا بخواهد بالاخره به دیدن شما موفق شوم زیرا ۱۱بسیار آرزومندم که شما را ببینم تا از برکت روحانی شما را بهره‌مند ساخته، تقویت نمایم. ۱۲مقصدم آن است که به وسیلۀ ایمان دو جانبه پشتیبان همکدیگر باشیم، شما به وسیلۀ ایمان من و من به وسیلۀ ایمان شما.

۱۳ای برادران، نمی‌خواهم بی‌خبر باشید که بارها قصد داشتم نزد شما بیایم اما همیشه چیزی مرا از انجام آن بازداشته است. من خواسته‌ام همان طوری که در میان ملت‌های دیگر ثمری یافتم در میان شما نیز بیابم. ۱۴زیرا من در برابر همه ـ از مردم پیشرفته گرفته تا وحشیان، از روشنفکران گرفته تا نادانان ـ دَینی به گردن دارم. ۱۵بنابراین شوق دارم که به قدر توانایی خود انجیل را به شما نیز که در روم به سر می‌برید اعلام نمایم.

قدرت انجیل

۱۶زیرا من از انجیل خِجِل نیستم؛ از آنرو که انجیل، قدرت خداست برای نجات هرکس که ایمان آورد، اول یهودیان و سپس غیر‌یهودیان ۱۷زیرا انجیل نشان می‌دهد که خدا چگونه آدمیان را عادل می‌شمارد و این پایۀ ایمان است و بر ایمان بنا شده است، چنانکه که نوشته شده است: «شخص عادل بوسیلۀ ایمان زندگی می‌کند.»

گناه بشر

۱۸غضب خدا از آسمان بر هر گونه گناه و شرارت مردمی نازل می‌شود که زندگی شرارت‌آمیز شان مانع شناسایی حقیقت است. ۱۹خدا آنها را مجازات می‌کند و این کار برحق است، زیرا آنچه آدمیان دربارۀ خدا می‌توانند بدانند، بر آن‌ها آشکار است زیرا خدا آن را در پیش چشمان ایشان قرار داده است. ۲۰از زمان آفرینش دنیا، صفات نادیدنی او یعنی قدرت ازلی و اُلوهیت او در چیزهایی که او آفریده است، به روشنی مشاهده می‌شود و از این رو آن‌ها ابداً عذری ندارند. ۲۱اگرچه آن‌ها خدا را شناختند ولی آن طوری که شایستۀ اوست او را تکریم و شکرگذاری نکردند. در عوض افکار شان کاملاً پوچ گشته و عقل ناقص آن‌ها تیره شده است. ۲۲در حالی که ادعای حکمت می‌کنند، نشان می‌دهند که نادان هستند. ۲۳آن‌ها جلال خدای ابدی را به بُتهایی شبیه انسان فانی و پرندگان و چهارپایان و خزندگان تبدیل کردند.

۲۴به این جهت خدا ایشان را با شهوات و هوسهای خود شان در ناپاکی واگذاشت که با یکدیگر بدن‌های خود را ننگین سازند. ۲۵آنها حقیقت خدا را به دروغ تبدیل کردند و آفریده‌های خدا را به عوض خود آفریدگار پرستیدند، آفریدگاری که تا ابد شایستۀ ستایش است.

۲۶لذا خدا آدمیان را تسلیم شهوات ننگین خود شان کرده است. حتی زنها روابط طبیعی جنسی را به آنچه غیر‌طبیعی است تبدیل کردند. ۲۷به همان طریق مردان روابط جنسی طبیعی را با زنها ترک نمودند و در آتش شهوت برای هم‌جنسان خود سوختند. مردان مرتکب اعمال زشت و ننگین با مردان دیگر شدند و در وجود خود شان مجازاتی را که سزاوار چنین خلافکاری است، دیدند.

۲۸چون آن‌ها خداشناسی را امری ناچیز شمردند، خدا آن‌ها را تسلیم افکار فاسد شان نمود تا اعمال زشت و ناشایست بجا آورند. ۲۹آن‌ها از انواع شرارت و بدی و طمع و بدخواهی و همچنین از حسادت و آدمکشی و نزاع و فریبکاری و بد‌نیتی پُر هستند. آن‌ها شایعه می‌سازند ۳۰و از یکدیگر بدگویی می‌کنند، از خدا نفرت دارند، ظالم و مغرور و لافزن و سازندۀ بدیها هستند و از والدین خود سرپیچی می‌کنند. ۳۱بی‌فهم، بی‌وفا و بی‌محبت و بی‌رحم هستند. ۳۲و با وجود این که حکم خدا را می‌دانند که کنندگان چنین کارها مستوجب مرگند ولی نه فقط خود شان این کارها را می‌کنند بلکه دیگران را نیز در انجام آن‌ها تشویق می‌کنند.

فصل دوم

خشم و غضب خدا

۱و اما ای آدمی، تو کیستی که دربارۀ دیگران قضاوت می‌کنی؟ هر که باشی هیچگونه عذری نداری زیرا وقتی تو دیگران را ملامت می‌کنی و در عین حال همان کاری را که آن‌ها انجام می‌دهند انجام می‌دهی، خودت را ملامت می‌کنی. ۲ما می‌دانیم وقتی خدا اشخاصی را که چنین کارهایی می‌کنند ملامت می‌کند، حق دارد. ۳آیا تو گمان می‌کنی که با ملامت کردن دیگران از جزا فرار خواهی کرد! در حالی که همان کارها را انجام می‌دهی؟ ۴آیا فراوانی مهر و بردباری و صبر خدا را ناچیز می‌شماری؟ مگر نمی‌دانی که منظور مهربانی خدا این است که تو را به توبه راهنمایی فرماید؟ ۵با سخت‌دلی و بی‌میلی خود نسبت به توبه، عقوبت خود را تا روز ظهور غضب خدا و داوری عادلانۀ او پیوسته شدیدتر می‌سازی. ۶زیرا خدا به هر کس بر حسب اعمالی که کرده است، اجر یا جزا خواهد داد. ۷بعضی مردم، نیکویی را دنبال می‌کنند و در جستجوی عزت و شرف و زندگی فناناپذیر هستند، خدا به آنها زندگی ابدی خواهد داد. ۸بعضی مردم خودخواه هستند و حقیقت را رد می‌کنند و به دنبال ناراستی می‌روند، آن‌ها مورد خشم و غضب خدا قرار می‌گیرند. ۹برای همۀ آدمیانی که بدی را بجا می‌آورند، مصیبت و پریشانی خواهد بود، اول برای یهودیان و سپس برای غیر‌یهودیان. ۱۰اما خدا به کسانی که نیکوکاری نمایند، عزت و شرف و سلامتی خواهد بخشید، اول به یهودیان و سپس به غیر‌یهودیان ۱۱زیرا خدا تبعیض قائل نمی‌شود.

۱۲همۀ آنانی که بدون داشتن شریعت موسی گناه می‌کنند، بدون شریعت هلاک می‌شوند و همۀ آنانی که زیر شریعت هستند و گناه می‌کنند، به وسیلۀ شریعت محکوم می‌شوند. ۱۳زیرا تنها شنیدن احکام شریعت هیچ کس را در حضور خدا عادل نمی‌سازد، بلکه عمل کنندگان شریعتند که عادل شمرده می‌شوند. ۱۴هرگاه غیر‌یهودیان که دارای شریعت نیستند، احکام شریعت را طبیعتاً انجام می‌دهند، معلوم است که شریعت آنها خود شانند. با وجود اینکه شریعت کتبی ندارند، ۱۵رفتار شان نشان می‌دهد که مقررات شریعت در قلب‌های شان نوشته شده و وجدان‌های ایشان نیز درستی این را تأیید می‌کند. زیرا افکار شان یا آن‌ها را ملامت می‌کند و یا از آن‌ها دفاع می‌نماید. ۱۶مطابق بشارتی که من می‌دهم، در روزی که خدا به وسیلۀ عیسی‌مسیح همۀ افکار پنهانی دل‌های آدمیان را داوری می‌کند، این کار انجام خواهد گرفت.

یهودیان و شریعت

۱۷اما اگر تو خود را یهودی می‌نامی و به شریعت پابند هستی و از اینکه خدا را می‌شناسی، به خود فخر می‌کنی، ۱۸و ارادۀ او را می‌دانی و به سبب اینکه در شریعت تربیت شده‌ای چیزهای عالی را برتر می‌دانی ۱۹و خاطر جمع هستی که راهنمای کوران و نور ساکنان تاریکی ۲۰و استاد نادانان و معلم کودکان می‌باشی و صاحب شریعتی هستی که مظهر معرفت و حقیقت است. ۲۱پس تو که دیگران را تعلیم می‌دهی، چرا خود را تعلیم نمی‌دهی؟ تو که موعظه می‌کنی دزدی نباید کرد، آیا خودت دزدی نمی‌کنی؟ ۲۲تو که می‌گوئی زنا نکن، آیا خودت زنا نمی‌کنی؟ تو که از بُتها نفرت داری، آیا خود معبدها را غارت نمی‌کنی؟ ۲۳تو که به شریعت فخر می‌کنی، آیا با شکستن شریعت نسبت به خدا بی‌حرمتی نمی‌کنی؟ ۲۴چنانکه نوشته شده است: «بسبب شما، مردمان غیر‌یهود نام خدا را بی‌حرمت می‌سازند.»

۲۵چنانچه از شریعت اطاعت کنی، سنت تو ارزش دارد؛ اما اگر از شریعت سرپیچی نمایی، مثل این است که اصلاً سنت نشده‌ای. ۲۶اگر یک غیر‌یهود که سنت نشده است از احکام شریعت اطاعت نماید، آیا خدا او را سنت شده به حساب نخواهد آورد؟ ۲۷و شخصی که جسماً سنت نشده است ولی احکام شریعت را انجام می‌دهد، ترا که با وجود داشتن کتاب و نشانۀ سنت، از شریعت تجاوز می‌کنی، ملامت خواهد ساخت. ۲۸زیرا یهودی حقیقی کسی نیست که ظاهراً یهودی باشد و سنت واقعی تنها یک عمل جسمانی نیست. ۲۹بلکه یهود واقعی شخصی است که از باطن یهودی باشد، یعنی قلبش سنت شده باشد و این نیز، کار روح خدا است، نه کار شریعت مکتوب. ستایش چنین شخص از خدا است، نه از انسان.

فصل سوم

۱پس یهودیان چه برتری بر غیر‌یهودیان دارند؟ یا سنت چه ارزشی دارد؟ ۲البته از هر لحاظ ارزش فراوان دارد، اول آنکه خدا پیام خود را به یهودیان سپرد. ۳اما اگر بعضی از آن‌ها امین نبودند، آیا بی‌وفائی آن‌ها وفاداری خدا را باطل می‌سازد؟ ۴هرگز نه! حتی اگر همۀ انسان‌ها دروغگو باشند، خدا راستگو است! چنانکه نوشته شده است:

«کلامی که گفته‌ای راست بوده

و داوری تو عادلانه است.»

۵اما اگر شرارت ما عدالت خدا را بیشتر آشکار می‌سازد چه بگوئیم؟ آیا می‌توانیم بگوئیم که هرگاه خدا ما را مجازات می‌کند، بی‌انصافی می‌کند؟ (مثل آدمیان سخن می‌گویم) ۶هرگز نه! اگر خدا عادل نباشد چطور می‌تواند دنیا را داوری کند؟

۷اما اگر دروغ من در مقابل راستی خدا جلال او را بیشتر آشکار می‌کند، چرا باز هم به عنوان یک گناهکار ملامت می‌شوم؟ ۸پس چرا نگوئیم: «بیائید بدی کنیم تا از آن خوبی به بار آید؟» در واقع عده‌ای تهمت‌زنان گزارش داده‌اند که ما چنین چیزی گفته‌ایم، محکومیت این اشخاص بجاست.

هیچ کس در حضور خدا عادل نیست

۹پس چه؟ آیا ما یهودیان از غیر‌یهودیان وضع بهتری داریم؟ ابداً، پیش از این نشان دادیم که یهودیان و غیر‌یهودیان، همه در گناه گرفتار هستند. ۱۰چنانکه نوشته شده است:

«حتی یک نفر نیست که عادل باشد.

۱۱کسی نیست که بفهمد یا جویای خدا باشد.

۱۲همۀ آدمیان از خدا روگردانیده‌اند،

همگی از راه راست دور شده‌اند؛

حتی یک نفر نیکوکار نیست.

۱۳گلوی شان مثل قبر روباز است،

زبان شان را برای فریب دادن به‌کار می‌برند

و از لب‌های شان سخنانی مهلک مانند زهرِ‌مار جاری است.

۱۴دهان شان پُر از دشنام‌های زننده و بدی است،

۱۵و پاهای شان برای خونریزی تندرو است.

۱۶به هر جا که می‌روند، ویرانی و بدبختی بجا می‌گذارند،

۱۷و راه صلح و سلامتی را نشناخته‌اند.

۱۸خدا ترسی بنظر ایشان نمی‌رسد.»

۱۹ما می‌دانیم که روی سخن در شریعت با پیروان شریعت است تا هر دهانی بسته شود و تمام دنیا خود را نسبت به خدا ملزم و مسئول بدانند. ۲۰زیرا هیچ انسانی در نظر خدا با انجام احکام شریعت عادل شمرده نمی‌شود. کار شریعت اینست که انسان گناه را بشناسد.

عدالت از راه ایمان

۲۱اما اکنون عدالت خدا که تورات و پیامبران بر آن شهادت داده‌اند به ظهور رسیده است. خدا بدون در نظر گرفتن شریعت ۲۲و فقط از راه ایمان به عیسی‌مسیح همۀ ایمانداران را عادل می‌شمارد، زیرا هیچ تفاوتی نیست، ۲۳همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا کم آمده‌اند. ۲۴اما با فیض خدا همه به وساطت عیسی‌مسیح که خونبهای آزادی آن‌ها است، بطور رایگان، عادل شمرده می‌شوند. ۲۵زیرا خدا مسیح را به عنوان وسیله‌ای برای آمرزش گناهان ـ که با ایمان به خون او به‌دست می‌آید ـ در مقابل چشم همه قرار داده و با این کار خدا عدالت خود را ثابت نمود، زیرا در گذشته به سبب بردباری خود گناهان آدمیان را نادیده گرفت ۲۶تا در این زمان، عدالت خدا کاملاً به ثبوت برسد، یعنی ثابت شود که خدا عادل است و کسی را که به عیسی ایمان می‌آورد عادل می‌شمارد.

۲۷پس فخر کردن چه معنی دارد؟ جائی برای آن نیست. به چه دلیل؟ آیا به دلیل انجام دادن شریعت؟ نخیر، بلکه چون ایمان می‌آوریم. ۲۸زیرا ما یقین داریم که به وسیلۀ ایمان، بدون اجرای شریعت، عادل شمرده می‌شویم. ۲۹آیا خدا فقط خدای یهودیان است؟ مگر خدای غیر‌یهودیان هم نیست؟ البته هست. ۳۰خدا یکی است و یهودیان را بر اساس ایمان و غیر‌یهودیان را نیز از راه ایمان عادل می‌سازد. ۳۱آیا این به آن معنی است که با ایمان، شریعت را از میان بر‌می‌داریم؟ نخیر، هرگز! بلکه آن را استوار می‌سازیم.

فصل چهارم

ابراهیم ایماندار

۱پس در این صورت دربارۀ جد ما ابراهیم چه بگوئیم؟ ۲اگر به وسیلۀ اعمال خود پیش خدا عادل شمرده می‌شد، دلیلی برای فخر می‌داشت اما او نمی‌تواند در پیشگاه خدا به خود فخر کند. ۳زیرا نوشته شده است: «ابراهیم به خدا ایمان آورد و خدا آن ایمان را به عنوان عدالت به حساب او گذاشت.» ۴شخصی که کار می‌کند مزد می‌گیرد و مزد او هدیه به حساب نمی‌آید؛ بلکه حق او است که باید به او پرداخت شود ۵و اما مردی که کار نمی‌کند بلکه به خدائی که حتی شخص دور از خدا را عادل می‌گرداند ایمان می‌آورد، ایمان او عدالت شمرده می‌شود. ۶حضرت داود دربارۀ خوشی شخصی که خدا بدون در نظر گرفتن اعمالش او را عادل می‌سازد چنین می‌فرماید:

۷«خوشا به حال کسی که سرکشی او آمرزیده

و گناه وی پوشیده شده است.

۸خوشا به حال کسی که خداوند گناه او را به حساب نمی‌آورد.»

۹آیا این خوشی تنها متعلق به آنانی است که سنت شده‌اند، یا همچنین به کسانی که سنت نشده‌اند نیز تعلق دارد؟ چنانکه از کلام خدا نقل کردیم: «خدا ایمان ابراهیم را به عنوان عدالت به حساب او گذاشت.» ۱۰در آن زمان ابراهیم در چه حالت بود؟ آیا پیش از سنت شدن او بود یا بعد؟ البته پیش از سنت شدن ۱۱و سنت‌اش علامتی بود برای اثبات اینکه به وسیلۀ ایمانش، خدا او را پیش از آنکه سنت شود، عادل شمرده بود. و از این رو ابراهیم پدر همۀ کسانی است که به خدا ایمان می‌آورند و عادل شمرده می‌شوند، حتی اگر سنت نشده باشند ۱۲و همچنین پدر کسانی است که سنت شده‌اند، نه تنها بخاطر اینکه سنت شده‌اند بلکه به خاطر اینکه از ایمانی که ابراهیم در وقت نامختونی داشت، پیروی می‌کنند.

وعده‌های خدا و ایمان

۱۳خدا به ابراهیم و فرزندانش وعده داد که جهان از آنِ او خواهد بود. این وعده به علت اطاعت ابراهیم از شریعت نیست، بلکه برای این است که او ایمان آورد و ایمان او برایش عدالت شمرده شد، ۱۴زیرا اگر وعده‌های خدا به کسانی داده شود که از شریعت پیروی می‌کنند دیگر ایمان آدمی بی‌معنی و وعدۀ خدا بی‌ارزش است، ۱۵زیرا شریعت، غضب خدا را به وجود می‌آورد اما جائی که شریعت نیست تجاوز از شریعت هم وجود ندارد.

۱۶پس این وعده به ایمان متکی است، تا آن بر فیض خدا استوار بوده و برای تمامی نسل ابراهیم اعتبار داشته باشد، نه تنها برای آنانی که از شریعت اطاعت می‌کنند، بلکه برای کسانی هم که مانند ابراهیم ایمان می‌آورند، زیرا ابراهیم پدر همۀ ماست. ۱۷چنانکه نوشته شده است: «تو را پدر ملتهای بسیار ساخته‌ام.» از این رو این وعده در نظر خدائی که ابراهیم به او ایمان آورد استوار است، آن خدائی که مردگان را زنده می‌سازد و نیستی ها را هستی می‌بخشد. ۱۸ابراهیم ایمان آورد و در آن هنگام که هیچ امیدی نبود، او امیدوار گشت و از این رو «پدر ملتهای بسیار» شد. همان‌طور که کلام خدا می‌فرماید: «فرزندان تو به این اندازه زیاد خواهند شد.» ۱۹ابراهیم تقریباً صد ساله بود، اما با توجه به وضع بدنی خودش که تقریباً مرده بود و اینکه ساره نمی‌توانست صاحب فرزندی شود، ایمان خود را سست نساخت، ۲۰و نسبت به وعدۀ خدا شک نکرد. بلکه در حالی که خدا را حمد می‌گفت، ایمانش او را تقویت می‌نمود، ۲۱زیرا اطمینان کامل داشت که خدا قادر است، مطابق آنچه وعده فرموده است، عمل کند. ۲۲به این دلیل است که ایمان ابراهیم «به عنوان عدالت شمرده شد.» ۲۳کلمات «شمرده شد» تنها بخاطر او نوشته نشد، ۲۴بلکه همچنین برای ما نوشته شد که عادل شمرده شویم ـ ما به خدایی ایمان داریم که خداوند ما عیسی را پس از مرگ زنده ساخت. ۲۵او بخاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید و زنده شد تا ما در پیش خدا عادل شمرده شویم.

فصل پنجم

نتایج نجات

۱بنابراین چون از راه ایمان در حضور خدا عادل شمرده شده‌ایم، نزد خدا سلامتی داریم که به وسیلۀ خداوند ما عیسی‌مسیح برقرار گردیده. ۲به وسیلۀ ایمان به مسیح، ما وارد فیض خدا شده‌ایم ـ فیضی که در آن پایداریم و نه تنها به امید شراکتی که در جلال خدا داریم خوشی می‌کنیم، ۳بلکه در زحمات خود نیز شادمان هستیم. زیرا می‌دانیم که زحمت، بردباری را ایجاد می‌کند ۴و بردباری موجب می‌شود که مورد قبول خدا شویم و این امر امید را می‌آفریند. ۵این امید هیچ وقت ما را مأیوس نمی‌سازد، زیرا محبت خدا به وسیلۀ روح‌القدس که به ما عطا شد، قلب‌های ما را فراگرفته است.

۶زیرا در آن هنگام که ما هنوز درمانده بودیم، مسیح در زمانی که خدا معین کرده بود در راه اشخاصِ دور از خدا جان سپرد. ۷کمتر می‌توان کسی را یافت که حاضر باشد حتی برای یک شخص عادل از جان خود بگذرد، اگرچه ممکن است گاهی کسی به خاطر یک شخص خیرخواه جرأت قبول مرگ را داشته باشد. ۸اما خدا محبت خود را نسبت به ما کاملاً ثابت کرده است. زیرا در آن هنگام که ما هنوز گنهکار بودیم، مسیح به خاطر ما مُرد. ۹ما که با ریختن خون او عادل شمرده شدیم چقدر بیشتر به وسیلۀ خود او از غضب خدا نجات می‌یابیم! ۱۰وقتی ما با خدا دشمن بودیم او با مرگ پسر خویش دشمنی ما را به دوستی تبدیل کرد، پس حالا که دوست او هستیم، چقدر بیشتر زندگی مسیح باعث نجات ما خواهد شد! ۱۱نه تنها این بلکه ما به وسیلۀ خداوند ما عیسی‌مسیح که ما را دوستان خدا گردانیده در خدا خوشی می‌کنیم.

آدم و مسیح

۱۲گناه به وسیلۀ یک انسان به جهان وارد شد و این گناه مرگ را به همراه آورد. در نتیجه، چون همه گناه کردند مرگ همه را در بر گرفت. ۱۳قبل از شریعت گناه در جهان وجود داشت؛ اما چون شریعتی در بین نبود گناه به حساب آدمیان گذاشته نمی‌شد. ۱۴با وجود این باز هم مرگ بر آنانی که از زمان «آدم» تا زمان موسی زندگی می‌کردند حاکم بود ـ حتی بر آنانی که مانند «آدم»، از فرمان خدا سرپیچی نکرده بودند.

آدم نمونۀ آن کسی است، که قرار بود بیاید. ۱۵اما این دو، مثل هم نیستند، زیرا بخشش خدا با گناهی که به وسیلۀ آدم به جهان وارد شد قابل مقایسه نیست. درست است که بسیاری به خاطر گناه یکنفر مردند. اما چقدر بیشتر فیض خدا و بخششی که از فیض آدم ثانی، یعنی عیسی‌مسیح سرچشمه گرفته، به فراوانی در دسترس بسیاری گذاشته شده است. ۱۶همچنین نمی‌توان آن بخشش خدا را با نتایج گناه یک نفر یعنی «آدم» مقایسه کرد، زیرا در نتیجۀ آن نافرمانی، انسان محکوم شناخته شد، حال آنکه بخشش خدا پس از آن همه خطایا موجب برائت انسان گردید. ۱۷به سبب نافرمانی آن یک نفر و به خاطر او مرگ بر سرنوشت بشر حاکم شد، اما چقدر نتیجۀ آنچه آن انسان دیگر یعنی عیسی‌مسیح انجام داد بزرگتر است! ـ همۀ کسانی که فیض فراوان خدا و عطیه رایگان عدالت او را دریافت کردند، به وسیلۀ مسیح در زندگی حکومت خواهند نمود.

۱۸پس همان‌طور که یک گناه موجب محکومیت همۀ آدمیان شد، عمل یک شخص عادل نیز، باعث تبرئه و زندگی همه می‌باشد ۱۹و چنانکه بسیاری در نتیجۀ سرپیچی یک نفر، گناهکار گشتند، به همان طریق بسیاری هم در نتیجۀ اطاعت یک نفر، عادل شمرده می‌شوند.

۲۰شریعت آمد تا گناهان را افزایش دهد، اما جایی که گناه افزایش یافت، فیض خدا به مراتب بیشتر گردید. ۲۱پس همان‌طور که گناه به وسیلۀ مرگ، انسان را تحت فرمان خود در آورد، فیض خدا نیز به وسیلۀ عدالت فرمانروائی می‌کند و ما را به وسیلۀ خداوند ما عیسی‌مسیح به زندگی ابدی هدایت می‌کند.

فصل ششم

مرده ولی زنده

۱پس چه بگوئیم؟ آیا باید به زندگی در گناه ادامه دهیم تا فیض خدا افزون گردد؟ ۲هرگز نه! ما که نسبت به گناه مرده‌ایم، چگونه می‌توانیم به زندگی در آن ادامه دهیم؟ ۳آیا نمی‌دانید که وقتی ما در پیوستگی با مسیح عیسی تعمید یافتیم، در اتحاد با مرگ او تعمید یافتیم؟ ۴پس با تعمید خود با او دفن شدیم و در مرگش شریک گشتیم تا همان‌طوری که مسیح به وسیلۀ قدرت پُر شکوه پدر، پس از مرگ زنده شد، ما نیز در زندگی نو به سر بریم.

۵زیرا اگر ما در مرگی مانند مرگ او، با او یکی شدیم به همان طریق در قیامتی مثل قیامت او نیز با او یکی خواهیم بود. ۶این را می‌دانیم که آن آدمی که در پیش بودیم با مسیح بر روی صلیب او کشته شد، تا نفس گناهکار نابود گردد و دیگر بردگان گناه نباشیم، ۷زیرا کسی که مُرد از گناه آزاد شده است. ۸اگر ما با مسیح مردیم، ایمان داریم که همچنین با او خواهیم زیست. ۹زیرا می‌دانیم چون مسیح پس از مرگ زنده شده است او دیگر هرگز نخواهد مُرد. یعنی مرگ دیگر بر او تسلط نخواهد یافت. ۱۰مسیح مُرد و با این مرگ یکبار برای همیشه نسبت به گناه مرده است. ولی او زنده شد و دیگر برای خدا زندگی می‌کند. ۱۱همین‌طور شما نیز خود را نسبت به گناه مرده، اما نسبت به خدا در پیوستگی با مسیح عیسی زنده بدانید.

۱۲دیگر نباید گناه بر بدن‌های فانی شما حاکم باشد و شما را تابع هوس‌های خود سازد. ۱۳هیچ یک از اعضای بدن خود را در اختیار گناه قرار ندهید تا برای مقاصد شریرانه به‌کار رود. بلکه خود را به خدا تسلیم نمائید و مانند کسانی که از مرگ به زندگی بازگشته‌اند، تمام وجود خود را در اختیار او بگذارید تا اعضای شما برای مقاصد عدالت به‌کار رود. ۱۴زیرا گناه نباید بر وجود شما حاکم باشد. چون شما تابع شریعت نیستید، بلکه زیر فیض خدا هستید.

غلامان عدالت

۱۵پس چه؟ آیا چون زیر فیض خدا هستیم و نه تابع شریعت، اجازه داریم گناه کنیم؟ نه، به هیچ وجه! ۱۶مگر نمی‌دانید که هرگاه شما خود را به عنوان برده در اختیار کسی بگذارید و تابع او باشید، شما در واقع بردۀ آن کسی هستید، که از او اطاعت می‌کنید، خواه بردگی از گناه باشد، که نتیجۀ آن مرگ است و خواه اطاعت از خدا، که نتیجۀ آن عدالت می‌باشد. ۱۷اما خدا را شکر که اگر چه یک زمانی بردگان گناه بودید، اکنون با تمام دل از اصول تعالیمی که به شما داده شده، اطاعت می‌کنید ۱۸و از بندگی گناه آزاد شده، بردگان عدالت گشته‌اید. ۱۹بخاطر ضعف طبیعی انسانی شما به طور ساده سخن می‌گویم: همان‌طور که زمانی تمام اعضای بدن خود را برای انجام گناه به بردگی ناپاکی و شرارت سپرده بودید، اکنون تمام اعضای خود را برای مقاصد مقدس به بردگی عدالت بسپارید.

۲۰وقتی شما بردگان گناه بودید، مجبور نبودید از عدالت اطاعت کنید. ۲۱از انجام آن اعمالی که اکنون از آن‌ها شرم دارید چه سودی بردید؟ زیرا عاقبت آن اعمال مرگ است. ۲۲و اکنون از گناه آزاد گشته، بردگان خدا هستید و در نتیجۀ آن زندگی شما در این دنیا مقدس و عاقبتش زندگی ابدی است. ۲۳زیرا مزد گناه مرگ است، اما نعمت خدا در پیوستگی با‌خداوند ما، مسیح عیسی زندگی ابدی است.

فصل هفتم

رابطۀ ما با شریعت

۱ای برادران، شما از شریعت اطلاع دارید و می‌دانید که انسان فقط تا زمانی که زنده است، مجبور به اطاعت از شریعت است. ۲مثلاً یک زن شوهردار تا وقتی شوهرش زنده است، شرعاً به او تعلق دارد. اما اگر شوهر او بمیرد، دیگر آن زن از قانونی که او را به شوهرش مقید می‌ساخت، آزاد است. ۳از این جهت اگر آن زن در زمان زندگی شوهرش با مرد دیگر زندگی کند، زناکار خوانده خواهد شد. اما اگر شوهرش بمیرد، دیگر این قانون شامل حال او نیست و چنانچه با مرد دیگری ازدواج کند، مرتکب زنا نمی‌شود. ۴ای برادران، شما نیز در همین وضع هستید. شما چون جزئی از بدن مسیح هستید، نسبت به شریعت مرده‌اید و اکنون به آن کسی که پس از مرگ زنده شد تعلق دارید، تا در نتیجه برای خدا ثمری بیاوریم. ۵زیرا هنگامی که ما گرفتار طبیعت نفسانی بودیم، شهوات گناه که به وسیلۀ شریعت برانگیخته شده بود در وجود ما کار می‌کرد و موجب مرگ ما می‌شد. ۶اما اکنون از قید شریعت آزاد شده‌ایم زیرا نسبت به آنچه که ما را در بردگی نگاه می‌داشت مرده‌ایم تا به شکل نو یعنی به وسیلۀ روح‌القدس خدا را خدمت کنیم، نه مانند گذشته که از قوانین نوشته شده اطاعت می‌کردیم.

جنگ طبیعت نفسانی با روح خدا

۷پس چه بگوئیم؟ آیا شریعت گناهکار است؟ هرگز نه! اگر شریعت نمی‌بود من گناه را نمی‌شناختم. مثلاً اگر شریعت نگفته بود: «طمع نکن»، من هرگز نمی‌دانستم طمع کردن چیست. ۸گناه با استفاده از این قانون هر نوع طمع‌کاری را در زندگی من پدید آورد. زیرا گناه بدون شریعت مثل جسد بی‌جان است. ۹خود من زمانی بی‌خبر از شریعت زنده بودم، اما همین که این حکم شریعت آمد، گناه جان تازه‌ای گرفت ۱۰و من مُردم و شریعت که قرار بود زندگی را به وجود بیآورد، در مورد من مرگ به بار آورد. ۱۱زیرا گناه با استفاده از آن حکم شریعت مرا فریب داده کُشت.

۱۲بنابراین شریعت به خودی خود مقدس است و تمام احکام آن مقدس و عادلانه و نیکوست. ۱۳آیا مقصد این است که چیزی نیکو موجب مرگ من شد؟ هرگز نه! گناه این کار را کرد تا ذات واقعی آن آشکار شود. گناه با استفاده از یک چیز نیکو موجب مرگ من شد تا به وسیلۀ این حکم شریعت، پستی و شرارت بی‌حد گناه معلوم گردد.

۱۴ما می‌دانیم که شریعت روحانی است؛ اما من نفسانی هستم و مانند برده‌ای به گناه فروخته شده‌ام. ۱۵نمی دانم چکار می‌کنم؛ زیرا آنچه را که دلم می‌خواهد انجام نمی‌دهم، بلکه بر خلاف، چیزی را که از آن نفرت دارم به عمل می‌آورم. ۱۶وقتی کاری می‌کنم که نمی‌خواهم بکنم، این نشان می‌دهد که من قبول می‌کنم که شریعت درست است. ۱۷پس در واقع من آن کسی که این عمل را انجام می‌دهد نیستم؛ بلکه این گناه است که در من به سر می‌برد. ۱۸می دانم که در من یعنی در طبیعت نفسانی من جائی برای نیکوئی نیست، زیرا اگرچه خواهش به نیکی کردن در من هست ولی قدرت انجام آن را ندارم. ۱۹آن نیکی ای را که می‌خواهم، انجام نمی‌دهم، بلکه کاری بدی را که نمی‌خواهم، به عمل می‌آورم. ۲۰اگر کاری را که نمی‌خواهم، انجام می‌دهم، دیگر کنندۀ آن کار من نیستم. بلکه گناه است که در من بسر می‌برد.

۲۱پس به این قاعدۀ کلی پی می‌برم که: هر وقت می‌خواهم کاری نیکو انجام دهم، فقط شرارت از من سر می‌زند. ۲۲باطناً از شریعت خدا لذت می‌برم. ۲۳ولی می‌بینم قانون دیگری بر بدن من حاکم است، که با قانون حاکم بر ذهن من جنگ می‌کند و مرا اسیر قانون گناه می‌سازد یعنی اعضای بدن مرا تابع خود نموده است. ۲۴من چه آدم بدبختی هستم! این بدن، مرا به سوی مرگ می‌کشاند. چه کسی می‌تواند مرا از دست آن آزاد سازد؟ ۲۵خدا را به وسیلۀ خداوند ما عیسی‌مسیح شکر می‌کنم که چنین کاری را کرده است. خلاصه در حالی که طبیعت نفسانی من بندۀ گناه است، با عقل خود شریعت خدا را بندگی می‌کنم.

فصل هشتم

زندگی پیروزمندانه بوسیلۀ روح خدا

۱پس دیگر برای کسانی که در پیوستگی با مسیح عیسی بسر می‌برند هیچ محکومیتی وجود ندارد، ۲زیرا قانون زندگی‌بخش روح‌القدس که در مسیح عیسی یافت می‌شود، مرا از قانون گناه و مرگ آزاد کرده است. ۳آنچه را که شریعت به علت ضعف طبیعت نفسانی نتوانست انجام دهد، خدا انجام داد. او پسر خود را به صورت انسان جسمانی و گناهکار و برای آمرزش گناهان بشر فرستاد و به این وسیله گناه را در ذات انسانی محکوم ساخت. ۴خدا چنین کرد تا احکام شریعت به وسیلۀ ما که گرفتار طبیعت نفسانی خود نیستیم، بلکه تابع روح خدا می‌باشیم، بجا آورده شود. ۵زیرا کسانی که مطابق خواهش‌های نفس زندگی می‌کنند، همیشه در فکر چیزهای نفسانی هستند. ولی کسانی که تابع روح خدا هستند، در فکر چیزهای روحانی می‌باشند. ۶عاقبت دلبستگی به امور نفسانی، مرگ و عاقبت پیروی از امور روحانی، زندگی و سلامتی است. ۷زیرا دلبستگی به امور نفسانی دشمنی با خداست. چنین شخصی از شریعت خدا اطاعت نمی‌کند و در واقع نمی‌تواند اطاعت نماید. ۸بنابراین انسان‌های نفسانی نمی‌توانند خدا را خشنود سازند.

۹اگر روح خدا در وجود شما ساکن است شما اشخاصی روحانی هستید، نه نفسانی. هرکه روح مسیح را ندارد، از آنِ او نیست. ۱۰اما اگر مسیح در وجود شما ساکن است، حتی اگر بدن شما به علت گناه محکوم به مرگ باشد، روح خدا به شما زندگی می‌بخشد، چون شما عادل شمرده شده‌اید. ۱۱اگر روح خدا که مسیح را پس از مرگ زنده گردانید، در وجود شما ساکن باشد، همان‌طور که او را پس از مرگ زنده گردانید، به وسیلۀ همان روح‌القدس که در شما ساکن است، به جسم فانی شما هم زندگی خواهد بخشید.

۱۲پس ای برادران، ما مدیون هستیم، اما نه به طبیعت نفسانی خود و نه به پیروی از خواهش‌های نفس، ۱۳زیرا اگر مطابق طبیعت نفسانی خود زندگی کنید، خواهید مُرد. اما اگر به یاری روح خدا اعمال جسمانی را نابود سازید، زندگی خواهید کرد. ۱۴کسانی که به وسیلۀ روح خدا هدایت می‌شوند، فرزندان خدا هستند. ۱۵زیرا آن روحی که خدا به شما داده است، شما را برده نمی‌سازد و موجب ترس نمی‌شود، بلکه آن روح شما را فرزندان خدا می‌گرداند و ما به کمک این روح در پیشگاه خدا فریاد می‌کنیم: «اَبا، ای پدر.» ۱۶روح خدا با روح ما با هم شهادت می‌دهند که ما فرزندان خدا هستیم ۱۷و اگر فرزندان او هستیم، در آن صورت، وارث ـ یعنی وارث خدا و هم وارث با مسیح ـ نیز هستیم و اگر ما در رنج مسیح شریک هستیم، در جلال او نیز شریک می‌شویم.

جلال آینده

۱۸به عقیدۀ من درد و رنج کنونی ما ابداً با جلالی که در آینده برای ما ظاهر می‌شود، قابل مقایسه نیست. ۱۹تمامی خلقت با اشتیاق فراوان در انتظار ظهور فرزندان خدا به سر می‌برد. ۲۰زیرا خلقت نه به ارادۀ خود بلکه به خواست خدا دچار بیهودگی شد، تا این امید باقی بماند ۲۱که روزی خود آفرینش از قید فساد آزاد گردد و در آزادی پُر شکوه فرزندان خدا حصه بگیرد. ۲۲زیرا می‌دانیم که تمامی آفرینش تا زمان حاضر از دردی مانند درد زایمان نالیده است. ۲۳نه تنها خلقت، بلکه ما نیز که روح خدا را به عنوان اولین نمونۀ عطایای خدا دریافت کرده‌ایم، در درون خود ناله می‌کنیم و در انتظار آن هستیم که خدا ما را فرزندان خود بگرداند و کُل بدن ما را آزاد سازد، ۲۴زیرا با چنین امیدی بود که ما نجات یافتیم؛ اما امیدی که برآورده شده باشد، دیگر امید نیست. چه کسی در انتظار چیزی است که قبلاً آن را یافته است؟ ۲۵اما اگر در امید چیزی هستیم که هنوز نیافته‌ایم با صبر منتظر آن می‌باشیم.

۲۶به همین طریق روح خدا در عین ضعف و ناتوانی، ما را یاری می‌کند؛ زیرا ما هنوز نمی‌دانیم چگونه دعا کنیم. اما خود روح خدا با ناله‌هائی که نمی‌توان بیان کرد، برای ما شفاعت می‌کند ۲۷و آنکه قلب‌های انسان را جستجو می‌کند، از نیت روح آگاه است؛ چون روح‌القدس مطابق خواست خدا برای ایمانداران شفاعت می‌کند.

۲۸ما می‌دانیم همه چیز برای خیریت آنانی که خدا را دوست دارند و به حسب ارادۀ او خواسته شده‌اند، با هم درکارند، ۲۹زیرا خدا آنانی را که از ابتدا می‌شناخت از پیش برگزید تا به شکل پسر او درآیند و تا پسر، نخستین برادر در میان برادران بسیار باشد. ۳۰او کسانی را که قبلاً برگزیده بود به سوی خود خوانده است، و خوانده‌شدگان را عادل شمرد و عادلان را نیز جاه و جلال بخشید.

محبت خدا در مسیح عیسی

۳۱پس در برابر این چیزها چه بگوئیم؟ اگر خدا پشتیبان ماست، کیست که بر ضد ما باشد؟ ۳۲آیا خدایی که پسر خود را دریغ نداشت، بلکه او را در راه همۀ ما تسلیم کرد، با بخشیدن او همه چیز را با سخاوتمندی به ما نمی‌بخشد؟ ۳۳چه کسی برگزیدگان خدا را ملامت خواهد کرد؟ خدا آنها را تبرئه می‌نماید! ۳۴پس کیست که بتواند آنها را محکوم سازد؟ مسیح‌عیسی کسی است که مُرد و حتی دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا از ما شفاعت می‌کند! ۳۵پس چه کسی می‌تواند ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا پریشانی یا زجر یا گرسنگی یا تهیدستی یا خطر و یا شمشیر قادر است ما را از مسیح جدا سازد؟ ۳۶چنانکه نوشته شده است: «به خاطر تو در تمام روز در خطر مرگ هستیم و با ما مانند گوسفندانی که به کشتارگاه می‌روند رفتار می‌شود.» ۳۷با وجود همۀ این چیزها، به وسیلۀ او که ما را دوست داشت پیروزی ما کامل می‌شود. ۳۸زیرا یقین دارم که نه موت و نه زندگی، نه فرشتگان و نه نیروها و قدرت‌های فوق بشری، نه پیشامدهای امروز و نه وقایع فردا، نه قدرت‌های آسمانی ۳۹و نه بلندی و نه پستی و خلاصه هیچ چیز در تمام آفرینش نمی‌تواند ما را از محبتی که خدا در خداوند ما عیسی‌مسیح آشکار نموده جدا سازد.

فصل نهم

قوم برگزیدۀ خدا

۱آنچه می‌گویم حقیقت است. من به مسیح تعلق دارم و دروغ نمی‌گویم. وجدان من که از روح‌القدس روشن شده به من اطمینان می‌دهد که دروغ نمی‌گویم ۲که در دل خود، بار غمی سنگین و دلتنگی بی‌پایان دارم. ۳آرزو می‌کردم اگر ممکن می‌شد به خاطر برادران خود، یعنی قوم یهود که خویشاوندان من هستند، خدا‌زده و از مسیح جدا شوم. ۴آن‌ها اسرائیلی هستند. مقام پسر‌خواندگی، شراکت در جلال خدا، پیمان‌ها، شریعت، مراسم عبادت و وعده‌ها به ایشان داده شده است. ۵اجداد قوم به ایشان تعلق دارند و مسیح هم از لحاظ اصل و نسب از نژاد آنهاست. او مافوق همه و تا ابد خدای متبارک است، آمین.

۶مقصد این نیست که کلام خدا تحقق نیافته است، زیرا از نسل یعقوب بودن دلیل نمی‌شود که همه، اسرائیلی حقیقی باشند ۷و از نسل ابراهیم بودن باعث نمی‌شود که همه، فرزندان او شمرده شوند؛ زیرا خدا به ابراهیم فرمود: «نسلی که من به تو وعده داده‌ام از طریق اسحاق خواهد بود.» ۸یعنی همۀ کسانی که بطور طبیعی به دنیا می‌آیند فرزندان خدا شمرده نمی‌شوند، بلکه فقط آنانی که مطابق وعدۀ خدا به دنیا می‌آیند فرزندان او شمرده می‌شوند. ۹وعده‌ای که خدا داد چنین بود: «در وقت معین من بر‌می‌گردم و ساره صاحب پسری خواهد بود.»

۱۰نه تنها این بلکه «رِبِکا» از یک نفر، یعنی از جد ما اسحاق حامله شد ۱۱و پیش از تولد بچه‌های دوگانگی او و پیش از اینکه این دو نفر عملی نیک یا بد انجام دهند، ۱۲به رِبِکا گفته شد: «برادر بزرگ خادم برادر کوچک خواهد بود.» تا اینکه مقصد خدا در انتخاب یکی از این دو نفر ثابت بماند و این انتخاب مشروط به دعوت او باشد، نه به اعمال انسان. ۱۳چنانکه نوشته شده است: «یعقوب را دوست داشتم اما از عیسو متنفر بودم.»

۱۴پس چه بگوئیم؟ بگوئیم که خدا بی‌انصاف است؟ هرگز. ۱۵زیرا خدا به موسی می‌فرماید: «به هر که بخواهم رحم کنم، رحم خواهم کرد و به هر که بخواهم دلسوزی نمایم، دلسوزی خواهم نمود.» ۱۶بنابراین به خواسته ها و کوشش‌های انسان بستگی ندارد، بلکه بسته به خدائی است که رحمت می‌نماید. ۱۷کلام خدا به فرعون می‌فرماید: «به همین منظور تو را برانگیختم تا به وسیلۀ تو قدرت خود را نشان دهم و اسم من در سراسر جهان انتشار یابد.» ۱۸بنابر‌این به هر که بخواهد، رحمت می‌نماید و هر که را بخواهد، سرسخت می‌سازد.

خشم خدا و رحمت او

۱۹یکی از شما به من خواهد گفت: «پس دیگر چرا خدا ما را ملامت می‌سازد؟ زیرا کیست که بتواند با ارادۀ او مقاومت کند؟» ۲۰ای آدم، تو کیستی که به خدا جواب می‌دهی؟ آیا کوزه از کوزه‌گر می‌پرسد: «چرا مرا به این شکل ساختی؟» ۲۱مگر کوزه‌گر حق ندارد که از یک مُشت گِل، یک ظرف برای مصرف عالی و ظرف دیگر برای مصرف معمولی بسازد؟

۲۲چه می‌شود اگر خدا بخواهد با صبر زیاد متحمل کسانی شود که مورد خشم او بوده و سزاوار هلاکت می‌باشند و به این وسیله هم غضب خود را نمایان سازد و هم قدرت خود را مکشوف گرداند؟ ۲۳و چه می‌شود اگر خدا بخواهد بزرگی جلال خود را به کسانی که مورد رحمت او هستند و قبلاً آن‌ها را برای جلال آماده کرده بود ظاهر سازد، ۲۴حتی به ما، یعنی کسانی را که او نه تنها از میان قوم یهود بلکه از میان ملت‌های غیر‌یهود نیز فراخوانده است؟ ۲۵چنانکه او در کتاب هوشع نبی می‌فرماید:

«مردمانی را که متعلق به من نبودند،

قوم خود خواهم نامید

و ملتی را که مورد لطف من نبود،

محبوب خود خواهم خواند

۲۶و درست در همان جائی که به ایشان گفته شد: «شما قوم من نیستید»

آنجا آن‌ها «پسران خدای زنده» خوانده خواهند شد.»

۲۷و اشعیا نیز دربارۀ اسرائیل چنین می‌گوید: «حتی اگر شمار قوم اسرائیل به اندازۀ ریگ‌های ساحل بحر باشد، فقط عدۀ کمی از ایشان نجات خواهند یافت.» ۲۸زیرا خداوند به طور کامل و با سرعت به حساب تمام عالم خواهد رسید. ۲۹و چنانکه اشعیای نبی قبلاً گفته بود: «اگر خداوند قادر مطلق فرزندانی برای ما باقی نمی‌گذاشت، مانند شهر سدوم شده و شبیه شهر غموره می‌گشتیم.»

اسرائیل و انجیل

۳۰پس چه گوئیم؟ ملت‌های غیر‌یهود که برای به‌دست آوردن عدالت کوشش نکردند، از راه ایمان آن را به‌دست آوردند، ۳۱حال آنکه قوم اسرائیل که پیوسته جویای شریعتی بودند تا به وسیلۀ آن عادل شمرده شوند آن را نیافتند. ۳۲چرا؟ به علت اینکه کوشش‌های ایشان از روی ایمان نبود، بلکه در اثر اعمال خود شان بود. به این ترتیب آن‌ها از همان سنگی لغزش خوردند ۳۳که کلام خدا به آن اشاره می‌کند:

«ببین در سهیون سنگی قرار می‌دهم

که موجب لغزش مردم خواهد شد،

صخره‌ای که از روی آن خواهند افتاد،

ولی هر کس به او ایمان آورد خجل نخواهد شد.»

فصل دهم

۱ای برادران، آرزوی قلبی و استدعای من از درگاه خدا برای اسرائیل این است که ایشان نجات یابند. ۲من می‌توانم شهادت بدهم که آن‌ها نسبت به خدا با‌غیرت هستند اما تعصب آنها از روی معرفت نیست. ۳زیرا راهی را که خدا به وسیلۀ آن انسان را در حضور خود عادل می‌شمارد، نشناختند و کوشیدند راه خود شان را برای به دست آوردن عدالت درست جلوه دهند و به این دلیل تسلیم عدالت خدا نشدند، ۴زیرا مسیح هدف و تمام کنندۀ شریعت است برای هر که ایمان آورد و به این وسیله در حضور خدا عادل شمرده شود.

نجات برای همه

۵در مورد آن عدالت که از شریعت به دست می‌آید موسی می‌نویسد: «هرکه شریعت را به عمل آورد به وسیلۀ آن زیست خواهد کرد.» ۶اما دربارۀ عدالت که از راه ایمان به دست می‌آید می‌گوید: «در دل خود نگوئید کیست که به آسمان صعود کند؟» (تا مسیح را پائین آورد) ۷یا: «کیست که به جهان زیرین فرو رود؟» (تا مسیح را باز از میان مردگان بیرون آورد). ۸او می‌گوید: «کلام خدا (یعنی همان پیام ایمانی که ما اعلام می‌کنیم) نزدیک توست، آن در دهان و در قلب توست،» ۹زیرا اگر با زبان خود اقرار کنی که عیسی، خداوند است و در دل خود ایمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت، نجات می‌یابی. ۱۰زیرا انسان با دل ایمان می‌آورد و عادل شمرده می‌شود و با زبان خود اقرار می‌کند و نجات می‌یابد. ۱۱نوشته شده است: «هر که به او ایمان آورد هرگز خجل نخواهد شد.» ۱۲پس هیچ تفاوتی میان یهودیان و غیر‌یهودیان نیست زیرا خدای واحد، خداوند همه است و نسبت به همۀ کسانی که به او روی می‌آورند، بی‌اندازه بخشنده است؛ ۱۳زیرا «هر کس که نام خداوند را بخواند، نجات می‌یابد.»

۱۴اما اگر به او ایمان نیاورده‌اند، چگونه می‌توانند به او روی آورند؟ و چگونه می‌توانند به کسی ایمان آورند که دربارۀ او چیزی نشنیده‌اند؟ و چگونه می‌توانند بدون حضور کسی که آن پیام را اعلام کند چیزی بشنوند؟ ۱۵و آن‌ها چگونه می‌توانند پیام را اعلام کنند اگر برای این کار فرستاده نشده باشند؟ چنانکه نوشته شده است: «چه خوش است قدم‌های کسانی که بشارت می‌دهند.» ۱۶اما همه، آن بشارت را نپذیرفتند زیرا خود اشعیا می‌فرماید: «خداوندا چه کسی پیام ما را باور کرده است؟» ۱۷پس ایمان از شنیدن پیام پدید می‌آید و پیام ما کلام مسیح است.

۱۸اما می‌پرسم: «آیا ممکن است که آن‌ها پیام را نشنیده باشند؟ البته شنیده‌اند،

زیرا صدای ایشان به سرتاسر جهان

و سخن آن‌ها به دور افتاده‌ترین نقاط دنیا رسیده است.»

۱۹باز می‌پرسم: آیا قوم اسرائیل این را نمی‌دانست؟ پیش از همه موسی می‌گوید:

«من به وسیلۀ کسانی که حتی قومی به شمار نمی‌آیند،

حسادت شما را بر‌می‌انگیزم

و توسط قومی نادان،

شما را به خشم خواهم آورد.»

۲۰و اشعیا با جرأت بیشتر می‌گوید:

«کسانی مرا یافتند که طالب من نبودند

و خود را به کسانی ظاهر ساختم که جویای من نبودند.»

 

۲۱اما دربارۀ قوم اسرائیل می‌گوید: «تمام روز با آغوش باز منتظر بازگشت این قوم نافرمان و سرکش هستم.»

فصل یازدهم

رحمت خدا نسبت به اسرائیل

۱پس می‌پرسم: آیا خدا قوم برگزیدۀ خود را رد کرده است؟ هرگز نه! خود من اسرائیلی و از نسل ابراهیم و از قبیلۀ بنیامین هستم. ۲خدا قومی را که از ابتدا برگزیده بود رد نکرده است. آیا نمی‌دانید دربارۀ الیاس چه نوشته شده است؟ وقتی الیاس بر ضد اسرائیل به خدا شکایت می‌کند، می‌گوید: ۳«خداوندا، انبیای تو را کشته‌اند و قربانگاه‌های تو را ویران ساخته‌اند و من تنها باقی مانده‌ام و اینک آنها قصد جان مرا دارند.» ۴اما خدا چه جوابی به او داد؟ او فرمود: «من هفت هزار مردی را که در پیش بتِ بعل زانو نزده‌اند برای خود نگاه داشته‌ام.» ۵پس همچنین در حال حاضر تعداد کمی که خدا بر اثر فیض خود برگزیده است، وجود دارند. ۶اگر این از فیض خداست، دیگر بسته به اعمال انسانی نیست و اما اگر به اعمال انسان مربوط است، دیگر فیض معنی نخواهد داشت.

۷پس مقصود چیست؟ مقصود اینست که قوم اسرائیل آنچه را که می‌طلبید نیافته است. برگزیدگان آن را یافتند و دیگران نسبت به آن بی‌اعتنا گردیدند، ۸چنانکه نوشته شده است: «خدا یک حالت بی‌حسی به ایشان داد، یعنی چشمانی که نمی‌بیند و گوش‌هائی که نمی‌شنود و حتی تا به امروز این حالت ادامه یافته است.» ۹و داود می‌گوید:

«دسترخوان آن‌ها برای ایشان تله و دام

و سنگ لغزش دهنده و عقوبت باد.

۱۰چشمان آنها تار گردد تا نبینند

و پشت ایشان زیر بار ابدی خم شود.»

۱۱از شما می‌پرسم: آیا این لغزش یهودیان برای شکست کامل آن‌ها بود؟ هرگز نه، بلکه تا در اثر خطای آن‌ها نجات به غیر‌یهودیان برسد و این باعث رَشک و حسادت آنها شود. ۱۲حال اگر خطای آن‌ها موجب دولتمندی جهان و شکست ایشان موجب سعادتمندی ملتها گردیده است، گمان کنید این برکات چقدر بیشتر خواهد بود، هرگاه تعداد یهودیان به کمال برسد!

نجات غیر‌یهودیان

۱۳اکنون ای غیر‌یهودیان، روی سخن من با شماست و چون خود من رسولی برای غیر‌یهودیان هستم به مأموریت خویش افتخار می‌کنم. ۱۴شاید با این روش بتوانم حسادت قوم خود را برانگیزم و از این راه بعضی از آنها را نجات دهم، ۱۵زیرا اگر رد شدن آن‌ها موجب مصالحه جهان با خدا شد، برگشت آنها چه نتیجه‌ای جز رستاخیز از مردگان خواهد داشت؟

۱۶اگر اولین مشت خمیر تقدیس شده باشد بقیۀ آن نیز مقدس است و اگر ریشۀ درخت تقدیس شده باشد، شاخه‌هایش نیز مقدس می‌باشند. ۱۷اما اگر بعضی از شاخه‌ها بریده شده‌اند و تو که نهال زیتون وحشی بودی به جای آن‌ها پیوند شدی و در ریشه و چربی زیتون شریک گردیدی، ۱۸به برتری خود به شاخه‌های بریده شده فخر نکن و اگر فخر می‌کنی، بخاطر داشته باش که تو حامل ریشه نیستی، بلکه ریشه حامل توست.

۱۹اما تو خواهی گفت: «شاخه‌ها بریده شدند تا من پیوند گردم.» ۲۰درست است، ولی آن‌ها به علت بی‌ایمانی بریده شدند و تو به وسیلۀ ایمان در آن جا می‌مانی پس مغرور نباش، بلکه بترس. ۲۱زیرا اگر خدا از بریدن شاخه‌های طبیعی خودداری نکرد، از تو نیز صرف‌نظر نخواهد نمود. ۲۲پس مهربانی و سختگیری خدا را فراموش نکن. او نسبت به آنانی که دور افتاده‌اند سختگیر است اما نسبت به تو مهربان است به شرط اینکه در مهربانی او بمانی و گرنه تو نیز بریده خواهی شد. ۲۳اگر یهودیان نیز در بی‌ایمانی خود پافشاری نکنند دوباره پیوند خواهند شد، زیرا خدا قادر است که آنها را دوباره پیوند نماید. ۲۴زیرا اگر تو که از زیتون وحشی بریده شدی و به طور غیر طبیعی به زیتون اهلی پیوند گردیدی، چقدر آسانتر است که این شاخه‌ها به درخت هم‌جنس خود پیوند شوند.

رحمت خدا برای همه

۲۵ای برادران، برای اینکه شما گرفتار خود پسندی نشوید می‌خواهم حقیقتی را برای شما فاش سازم و آن این است که یک حالت بی‌حسی روحانی موقت قوم اسرائیل را فرا گرفته است تا آن زمانی که تعداد مردم ملتها که قبلاً معین شده‌اند تکمیل گردد. ۲۶و بعد تمام قوم اسرائیل نجات خواهند یافت. چنانکه نوشته شده است:

«نجات‌دهنده از سهیون خواهد آمد

و بی‌دینی را از خاندان یعقوب برخواهد داشت.»

۲۷«و در آن هنگام که گناهان شان را بر طرف سازم

این پیمان را با آن‌ها خواهم بست.»

 

۲۸از لحاظ انجیل، یهودیان دشمنان خدا هستند و این به نفع شماست، اما از لحاظ انتخاب خدایی به خاطر اجداد شان هنوز محبوبند، ۲۹زیرا نعمت‌های خدا و دعوت او برگشت ناپذیر است. ۳۰ای غیر‌یهودیان، همان‌طور که شما زمانی نسبت به خدا نافرمان بودید ولی اکنون به سبب نافرمانی یهودیان رحمت یافته‌اید، ۳۱همچنین در حال حاضر آن‌ها یاغی هستند تا به وسیلۀ آن رحمتی که به شما رسیده است آن‌ها نیز از این به بعد رحمت یابند، ۳۲زیرا خدا تمام مردم را گرفتار «نافرمانی» کرده است تا بر همه رحم فرماید.

۳۳دولتمندی خدا چقدر عظیم و حکمت و معرفت او چقدر عمیق است! هدف‌های او غیر‌قابل درک و راه‌های او غیر‌قابل فهمند! ۳۴زیرا:

«کیست که افکار خدا را درک نموده

یا کیست که مشاور او بوده است.»

۳۵«چه کسی چیزی به خدا تقدیم کرده است

تا آن را از او پس بگیرد؟»

 

۳۶زیرا سرچشمه و وسیله و مقصد همه چیز خداست. به او تا ابد جلال باد، آمین.

فصل دوازدهم

زندگی جدید در مسیح

۱بنابراین ای برادران، با توجه به این رحمت‌های خدا، از شما درخواست می‌کنم بدن‌های خود را به عنوان قربانی زنده و مقدس که پسندیدۀ خداست به او تقدیم کنید. عبادت روحانی و معقول شما همین است. ۲همشکل این جهان نشوید بلکه به وسیلۀ تجدید افکار، وجود شما تغییر شکل یابد تا بتوانید ارادۀ خدا را تشخیص بدهید و آنچه را که مفید و پسندیده و کامل است بشناسید.

۳من به عنوان کسی که فیض خدا نصیبش شده است، به همۀ شما می‌گویم دربارۀ خود فکر بلند و مغرور نداشته باشید؛ بلکه به نسبت ایمانی که خدا به هر یک از شما داده است، خود را با اعتدال درست بسنجید. ۴همان‌طور که در یک بدن اعضای مختلف هست و تمام اعضا یک وظیفه ندارند، ۵ما نیز اگرچه بسیاریم، در پیوستگی با مسیح همۀ ما یک بدن را تشکیل می‌دهیم و فرداً‌فرد نسبت به هم اعضای یکدیگریم. ۶بنابراین ما باید عطایای مختلفی را که خدا مطابق فیض خود به ما داده است به‌کار ببریم: اگر عطیۀ ما اعلام کلام خداست، باید آن را به فراخور ایمانی که داریم انجام دهیم. ۷اگر خدمت کردن است، باید خدمت کنیم. اگر تعلیم دادن است، باید تعلیم بدهیم. ۸اگر تشویق دیگران است، باید چنان کنیم. مرد بخشنده باید با سخاوت باشد، آن که رهبر است با کوشش رهبری کند و شخص مهربان با خوشی خدمت خود را انجام دهد.

۹محبت شما صمیمی و حقیقی باشد. از بدی بگریزید و به نیکی بچسپید. ۱۰یکدیگر را با محبت برادرانه دوست بدارید و هرکس به دیگری بیشتر از خود احترام نماید. ۱۱با کوشش خستگی ناپذیر و با شوق و ذوق، خدا را خدمت کنید. ۱۲امید تان مایۀ خوشی شما باشد و در رنج و مصیبت صابر باشید و از دعا کردن خسته نشوید. ۱۳در رفع احتیاجات ایمانداران شرکت نمائید و همیشه مهمان‌نواز باشید.

۱۴برکت خدا را برای آنانی که به شما جفا می‌رسانند بخواهید، برای آنها طلب برکت کنید، نه لعنت. ۱۵با خوشحالان خوشحالی کنید و با ماتمیان ماتم نمائید. ۱۶برای یکدیگر ارزش برابر قائل باشید! مغرور نباشید و از معاشرت با حقیران خودداری نکنید و خود را از دیگران داناتر نشمارید.

۱۷به هیچ کس به عوض بدی، بدی نکنید. متوجه باشید که تمام کارهای شما در پیش مردم نیکو باشد. ۱۸حتی‌الامکان تا آنجا که مربوط به شماست با همۀ مردم در صلح و صفا زندگی کنید. ۱۹ای دوستان عزیز، به هیچ وجه انتقام خود را نگیرید، بلکه آن را به مکافات خدا واگذار کنید، زیرا نوشته شده است: «خداوند می‌گوید: من مجازات می‌کنم و من جزا خواهم داد.» ۲۰بلکه: «اگر دشمن تو گرسنه است او را سیر کن و اگر تشنه است به او آب بده؛ زیرا با این کار آتش بر سر او فرو خواهی ریخت.» ۲۱مغلوب بدی نشوید، بلکه بدی را با خوبی مغلوب سازید.

فصل سیزدهم

وظیفۀ ما نسبت به صاحبانِ قدرت

۱همه باید از اولیاء امور اطاعت نمایند، زیرا بدون اجازۀ خدا هیچ قدرتی وجود ندارد و صاحبانِ قدرت فعلی را خدا مقرر کرده است. ۲از این جهت هرکه با آن‌ها مخالفت کند، با آنچه خدا برقرار کرده است مخالفت می‌کند و با این عمل، خود را ملامت خواهد ساخت. ۳زیرا فرمانروایان باعث وحشت نیکوکاران نیستند، بلکه بدکاران باید از آن‌ها بترسند. آیا می‌خواهی از صاحبانِ قدرت ترسی نداشته باشی؟ دراین صورت نیکی کن و او تو را تعریف می‌کند. ۴چونکه او خادم خداست و برای خیریت تو کار می‌کند. اما اگر کار نادرست انجام دهی از او هراسان باش، زیرا او بی‌سبب صاحب شمشیر نیست، بلکه خادم خداست تا غضب خدا را در مورد خطاکارن اجرا نماید. ۵بنابراین باید از صاحبان قدرت اطاعت کنید، نه تنها به سبب غضب خدا، بلکه به خاطر آسایش وجدان خود نیز.

۶و به همین سبب است که شما مالیات می‌پردازید زیرا اولیاء امور، خادمین خدا هستند و به این دلیل مشغول انجام وظایف خود می‌باشند. ۷پس دَین خود را نسبت به همه ادا کنید: مالیات را به مستحق مالیات و محصولات را به مأمور وصول آن بپردازید و آن کسی را که سزاوار احترام است، احترام کنید و صاحبان عزت را عزیز بدارید.

وظیفۀ ما نسبت به یکدیگر

۸هیچ چیز به کسی قرض نداشته باشید، به جز محبت به یکدیگر. کسی که دیگران را محبت کند، شریعت را بجا آورده است. ۹همۀ احکام خدا: «زنا نکن، قتل نکن، دزدی نکن، طمع مورز»، و هر حکم دیگر در این حکم که «همسایه‌ات را مانند جان خود دوست بدار،» خلاصه شده است. ۱۰کسی که همسایۀ خود را دوست دارد، به او بدی نمی‌کند. پس محبت اجرای کامل تمام شریعت است.

۱۱به علاوه شما می‌دانید که ما در چه زمانی هستیم و می‌دانید که موقع بیدار شدن از خواب رسیده است. امروز نجات ما از آن روزی که ایمان آوردیم، نزدیکتر است. ۱۲شب تقریباً گذشته و روز نزدیک است، پس دیگر کارهای ظلمت را مانند لباس کهنه از خود دور اندازیم و زِرِه نور را بپوشیم. ۱۳چنان رفتار کنیم که شایستۀ کسانی باشد که در روشنائی روز به سر می‌برند و از عیاشی و مستی، فِسق، هرزگی یا نزاع و حسد بپرهیزیم. ۱۴خود را با عیسی‌مسیح، خداوند بپوشانید و دیگر در فکر برآوردن خواهش‌های نفسانی خود نباشید.

فصل چهاردهم

انتقاد و قضاوت

۱شخصی را که در ایمان ضعیف است، در میان خود بپذیرید، ولی نه به منظور مباحثه دربارۀ عقاید او. ۲ایمان یک نفر به او اجازه می‌دهد، هر غذایی را بخورد اما کسی که ضعیف است، فقط سبزیجات می‌خورد. ۳کسی که هر غذایی را می‌خورد نباید کسی را که فقط سبزیجات می‌خورد خوار بشمارد و همچنین شخصی پرهیزگار نباید کسی را که هر غذایی را که می‌خورد ملامت سازد، زیرا خدا او را پذیرفته است. ۴تو کیستی که دربارۀ خادم شخص دیگری قضاوت کنی؟ اینکه آیا آن خادم در خدمت خود موفق می‌شود یا نه فقط مربوط به ارباب اوست، ولی او موفق خواهد شد، زیرا ارباب آسمانی او قادر است این کار را برای او انجام دهد.

۵یک نفر یک روز را از روزهای دیگر مهمتر می‌داند حال آنکه شخص دیگری همه را یک قسم می‌شمارد. هر کس باید در عقیدۀ خود کاملاً خاطر جمع باشد. ۶آنکه روز معینی را بزرگ می‌شمارد، برای خاطر خداوند چنین می‌کند و او که هر غذایی را می‌خورد، باز برای خاطر خداوند می‌خورد، زیرا او برای خوراک خود خدا را شکر می‌کند. و از طرف دیگر، شخص پرهیزگار به خاطر خداوند نمی‌خورد و او نیز از خدا سپاسگزاری می‌کند. ۷هیچ یک از ما فقط برای خود زندگی نمی‌کند و یا فقط برای خود نمی‌میرد، اگر زیست می‌کنیم برای خداوند زندگی می‌نمائیم ۸و اگر بمیریم برای خداوند میمیریم. پس خواه زنده و خواه مرده، متعلق به خداوند هستیم، ۹زیرا به همین سبب مسیح مُرد و دوباره زنده شد تا خداوند مردگان و زندگان باشد. ۱۰پس تو چرا دربارۀ برادر خود قضاوت می‌کنی؟ یا چرا برادرت را حقیر می‌شماری؟ همۀ ما پیش کرسی قضاوت خدا خواهیم ایستاد، ۱۱زیرا نوشته شده است:

«خداوند می‌گوید، به زندگی خودم سوگند

که همه در برابر من به زانو درآمده

با زبان خود خدا را ستایش خواهند نمود.»

 

۱۲پس همه ما فرداً‌فرد باید حساب خود را به خدا پس بدهیم.

وظیفۀ ما نسبت به برادر ضعیف

۱۳بنابراین از قضاوت کردن دربارۀ یکدیگر خودداری کنیم و در عوض تصمیم بگیرید که وسیلۀ لغزش یا رنجش در راه برادر خود نشوید. ۱۴من می‌دانم و مخصوصاً در پیوستگی با عیسی خداوند یقین دارم، که هیچ چیز به خودی خود ناپاک نیست، اما برای کسی که آن را ناپاک می‌داند، ناپاک است ۱۵و اگر برادرت بخاطر غذایی که تو می‌خوری آزرده شود، دیگر از روی محبت رفتار نمی‌کنی. نگذار آنچه می‌خوری موجب هلاکت شخصی که مسیح در راه او مُرد، بشود. ۱۶و نگذارید آنچه برای شما جایز است، باعث شود که دیگران از شما بدگویی کنند، ۱۷زیرا پادشاهی خدا خوردن و نوشیدن نیست؛ بلکه شامل عدالت و سلامتی و خوشی در روح‌القدس است. ۱۸هرکه مسیح را به این طریق خدمت می‌کند، مورد پسند خدا و پیش انسان قبول شده است.

۱۹پس آنچه را که موجب صلح و سازش و تقویت یکدیگر می‌شود دنبال کنیم. ۲۰کار خدا را به خاطر خوردن غذا خراب نکنید. تمام خوراکی‌ها پاک هستند، اما گناه دارد اگر کسی به وسیلۀ آنچه می‌خورد، باعث لغزش شخص دیگری بشود. ۲۱همچنین اگر خوردن گوشت یا شراب و یا انجام کارهای دیگر تو موجب لغزش یا رنجش برادرت شود بهتر است از آن دست بکشی. ۲۲پس عقیدۀ خود را دربارۀ این مطلب بین خود و خدا نگه‌دار. خوشا به حال کسی که وقتی کاری انجام می‌دهد وجدانش او را ملامت نمی‌کند. ۲۳اما اگر با وجدان ناراحت چیزی را بخورد محکوم است، زیرا مطابق آنچه وجدانش به او می‌گوید عمل نکرده است و هر عملی که از روی ایمان نباشد، گناه است.

فصل پانزدهم

در فکر دیگران بودن

۱ما که در ایمان قوی هستیم وظیفه داریم که ناتوانی اشخاص ضعیف را تحمل کنیم و در فکر راحتی و آسایش خود نباشیم؛ ۲بلکه به خاطر خیریت و تقویت همسایگان خود، در فکر راحتی و آسایش آن‌ها باشیم، ۳زیرا مسیح نیز در فکر راحتی و آسایش خود نبود. چنانکه نوشته شده است: «ملامت‌های آنانی که به تو اهانت می‌کردند به من رسید.» ۴زیرا هرچه در گذشته نوشته شد، برای تعلیم ما بود تا به وسیلۀ بردباری و دلگرمی‌ای که کلام خدا می‌بخشد، امیدوار باشیم. ۵خدایی که سرچشمۀ بردباری و دلگرمی است عنایت فرماید تا با پیروی از مسیح عیسی همفکر باشید ۶و همه با هم یکدل و یک زبان خدا را که پدر خداوند ما عیسی‌مسیح است ستایش کنید.

بشارت دادن به همه

۷پس همان‌طور که مسیح شما را پذیرفته است، شما نیز یکدیگر را برای جلال خدا بپذیرید. ۸مقصود این است که مسیح، خادم قوم اسرائیل گردید تا آن وعده‌هایی را که خدا به پدران آنها داده بود، تکمیل کند ۹و در نتیجه صداقت خدا ثابت شود و تا ملتهای دنیا خدا را برای رحمت او تمجید نمایند. چنانکه نوشته شده است:

«از این جهت تو را در میان مردم ستایش خواهم کرد

و نام تو را با سپاسگزاری بزبان خواهم آورد.»

 

۱۰و در جای دیگر نوشته شده است:

«ای ملت ها، با قوم برگزیدۀ او خوشی کنید.»

 

۱۱و باز در جای دیگر نوشته شده است:

«ای تمامی ملت‌ها، خداوند را سپاس خوانید!

و ای تمامی مردم، او را ستایش کنید.»

 

۱۲و اشعیا نیز می‌گوید:

«ریشۀ یِسی خواهد آمد

و او برای حکومت بر ملت ها می‌آید

و امید ملتها بر او خواهد بود.»

۱۳خدا که سرچشمه امید است، شما را به وسیلۀ ایمان تان چنان با خوشی و سلامتی کامل پُر سازد که با نیروی روح‌القدس امید شما روز به روز فراوان‌تر شود.

وظیفۀ پولُس

۱۴ای برادران، خود من در مورد شما خاطر جمع هستم که پُر از نیکی و کمال معرفت بوده و قادر به تعلیم یکدیگر هستید. ۱۵اما در این رساله پاره‌ای از مطالب را با کمال جرأت به شما یادآور شدم. من به خاطر آن فیضی که خدا به من عنایت فرمود ۱۶تا خدمتگذار مسیح‌عیسی برای ملت‌ها باشم این طور به شما نوشتم. در خدمت انجیل خدا، من وظیفۀ یک کاهن را دارم تا غیر‌یهودیان را به عنوان هدیه‌ای به خدا تقدیم نمایم ـ هدیه‌ای که به سبب تقدیس روح‌القدس قبول او خواهد شد. ۱۷پس می‌توانم از کارهایی که برای خدا در مسیح‌عیسی انجام داده‌ام افتخار نمایم. ۱۸زیرا من جرأت نمی‌کنم دربارۀ، چیزی جز آنچه مسیح به توسط من به عمل آورده است سخن بگویم. سخن من فقط دربارۀ این است که او چگونه مردم غیر‌یهود را به وسیلۀ گفتار، رفتار ۱۹و نیروی نشانی‌ها و معجزات و با قدرت روح‌القدس تحت فرمان خود درآورده است. به طوری که من سراسر اورشلیم را تا «ایلیریکوم» پیموده‌ام و انجیل مسیح را همه جا منتشر کرده‌ام. ۲۰هدف من همیشه این بوده است که، در جاهایی که نام مسیح به گوش مردم نرسیده است، بشارت دهم، مبادا بر تهدابی که کسی دیگر نهاده آباد کنم. ۲۱چنانکه نوشته شده است:

«کسانی که درباره او چیزی نشنیدند، او را خواهند دید

و آنانی که از او بی‌خبرند، خواهند فهمید.»

نقشۀ پولُس برای دیدن مسیحیان روم

۲۲همین موضوع بارها مانع آمدن من به نزد شما شد. ۲۳اما حال چون دیگر کار من در این ناحیه تمام شده و همچنین سالها مشتاق ملاقات شما بوده‌ام، ۲۴امیدوارم در وقت سفر خود به اسپانیا، از شما دیدن نمایم و پس از آنکه از شما دیدن کردم، در نظر دارم با کمک شما به سفر خود ادامه دهم. ۲۵در حال حاضر به خاطر کمک به ایمانداران مقدس مقیم اورشلیم عازم آنجا هستم، ۲۶زیرا برادران در مقدونیه و یونان چنین صلاح دانستند که به خاطر بینوایان ایماندار اورشلیم مبالغی بطور اعانه بفرستند. ۲۷ایشان صلاح دانستند این کار را انجام دهند و در حقیقت آن‌ها مدیون برادران یهودی هستند، زیرا غیر‌یهودیان که در برکات روحانی یهودیان شریک شدند، وظیفه دارند یهودیان را با برکات مادی خود خدمت کنند. ۲۸بنابراین هروقت این خدمت را انجام دادم و مبالغی را که جمع شده است به‌دست آن‌ها سپردم، عازم اسپانیا خواهم شد و در سر راه از شما نیز دیدن خواهم کرد. ۲۹و یقین دارم که هرگاه پیش شما بیایم، آمدن من با برکات فراوانی از جانب مسیح همراه خواهد بود.

۳۰ای برادران، بنام خداوند ما عیسی‌مسیح و آن محبتی که روح‌القدس می‌بخشد در خواست می‌کنم، که با دعاهای خود در پیشگاه خدا همکاران جدی من باشید، ۳۱یعنی دعا کنید، که من از دست بی‌ایمانان در یهودیه در امان باشم و خدمت من مورد قبول مقدسین اورشلیم واقع شود. ۳۲و به این وسیله به خواست خدا با خوشی به سوی شما بیایم و از حضور تان نیروی تازه‌ای بگیرم. ۳۳خدا که سرچشمۀ آرامی و سلامتی است، با همۀ شما باد، آمین.

فصل شانزدهم

سلام پولُس برای کلیسای روم

۱خواهر ما «فیبی» را که خادمۀ کلیسای «کِنخریه» است به شما معرفی می‌کنم ۲تا او را در خداوند، آن طور که شایستۀ مقدسین است، بپذیرید و در تمام مسایلی که احتیاج به کمک شما دارد به او کمک کنید؛ زیرا او از بسیاری، منجمله خود من، حمایت نموده است.

۳به «پریسکیلا» و «اکیلا» همکاران من در مسیح‌عیسی ۴که جان خود را به خاطر من به خطر انداخته‌اند، سلام برسانید، نه من تنها، بلکه تمام کلیساهای غیر‌یهود نیز از ایشان ممنون هستند. ۵به کلیسائی که در خانۀ آنها تشکیل می‌شود، سلام برسانید. من به دوست عزیز «اپنطس» که اولین شخصی بود که در ایالت آسیا به مسیح ایمان آورد، نیز سلام می‌رسانم. ۶و همچنین به مریم که در میان شما زحمت زیاد کشیده است، سلام برسانید ۷و به «اندرونیکاس» و «یونیاس» هموطنان من که با من در زندان بودند، سلام برسانید. آنها در میان رسولان اشخاص برجسته‌ای هستند و پیش از من مسیحی بودند. ۸همچنین به دوست عزیزم در خداوند «امپلیاس» ۹و به «اوربانوس» همکار من در خدمت مسیح و به «استاخیس» عزیز ۱۰و به «اپلیس» مقبول مسیح و به خانوادۀ «ارستبولس» سلام برسانید. ۱۱به هموطن من «هیرودیون» و ایمانداران خانوادۀ «نَرکیسوس» ۱۲و به «طریفینا» و «طریفوسا» که در کار خداوند فعال هستند و به دوست عزیزم «پرسیس» که در خدمت خداوند زحمت بسیار کشیده است ۱۳و به «روفُس» آن مسیحی برجسته و همچنین مادرش که نسبت به من نیز مانند یک مادر بوده است، سلام برسانید. ۱۴سلام مرا به «اسونکریتُس»، «فلیگون»، «هرماس»، «پتروباس»، «هرمیس» و برادرانی که با آن‌ها هستند ۱۵و «فیلولوگاس»، «جولیه»، «نیریاس» و خواهرش و «اولیمپیاس» و همۀ مقدسینی که با ایشانند، برسانید. ۱۶با بوسۀ مقدسانه به یکدیگر سلام بدهید. جمیع کلیساهای مسیح به شما سلام می‌رسانند.

آخرین اوامر

۱۷ای برادران، از شما درخواست می‌کنم از آنانی که بر خلاف آن تعلیمی که یافته‌اید، باعث تفرقه می‌شوند و دیگران را گمراه می‌کنند، احتیاط کنید و از آنها دوری کنید. ۱۸زیرا چنین اشخاص در حقیقت بندگان خداوند ما مسیح نیستند، بلکه امیال خود را بندگی می‌کنند و مردم ساده‌لوح را با تعارف و تملق فریب می‌دهند. ۱۹وفاداری شما نسبت به انجیل در نزد همه معروف است و من هم از این موضوع شادمانم، اما آرزو دارم که در نیکوکاری ورزیده و در بدی کردن بی‌تجربه باشید. ۲۰و خدائی که سرچشمۀ سلامتی است، به زودی شیطان را زیر پاهای شما خواهد کوبید. فیض خداوند ما عیسی‌مسیح با شما باد.

۲۱«تیموتاوس» همکار من به شما سلام می‌رساند و همچنین «لوسیوس» و «یاسون» و «سوسیپاطوس» هموطنان من ۲۲و نیز خودم «ترتیوس»، منشی پولُس در نوشتن این رساله، به شما سلام مسیحی می‌فرستم. ۲۳«قایوس» میزبان من، که میزبان تمام کلیسا هم هست و نیز «ارسطوس» خزانه‌دار شهر و برادر ما «کوارطس» به شما سلام می‌رسانند. ۲۴(فیض خداوند ما عیسی‌مسیح با همۀ شما باد، آمین.)

دعای شکر گزاری

۲۵اکنون به او که قادر است مطابق مژده‌ای که من اعلام می‌کنم، یعنی پیام مربوط به عیسی‌مسیح و مطابق افشای آن حقیقت پنهانی که قرن‌های دراز مخفی بود ۲۶و درحال حاضر آشکار شده و به وسیلۀ نوشته‌های انبیاء بحکم خدای ابدی به تمام ملت‌های دنیا آشکار گردید، تا آن‌ها ایمان آورند و اطاعت نمایند، به او که قادر است شما را قوی و استوار سازد.

۲۷به آن خدایی که دانای یکتاست، به وساطت عیسی‌مسیح پیوسته تا ابد جلال باد. آمین.